Skip to main content

بهمن آقا! شما خود را در پرده

بهمن آقا! شما خود را در پرده
Anonymous

بهمن آقا! شما خود را در پرده عصمت حجاب زده اید، و ادعای دمکراسی و انقلابیگری میکنید، به زمین و زمان و ملل غیر فارس ایران می تازید، آیا ماموریت خاصی از طرف سازمانی کسی به عهده شما محول شده است؟ برادر اولین قدم کار سیاسی، صلاحیت و حس مسئولیت و راستگوئی است. یک فرد که خود را سیاسی کار میداند، باید جرات دفاع از مردم مظلوم را نیز داشته باشد. در واقع خدمت به مردم مظلوم و دفاع از حقشان، زبانشان، فرهنگشان، حقوق انسانی ضایع شده شان، یکی از وظایف آدم سیاسی با وجدان است. مسئولیت پذیری یک فرد میزان اخلاق سیاسی و وجدان اجتماعی آن فرد را نسبت به جامعه نشان میدهد. طرف نشسته تو زندان رژیم اسلامی زیر شلاق آنجا حرفش را میزنه و اعتراض میکنه. شما چه سیاسی کاری هستی در قلب اروپا، خودت را از خوانندگان پنهان میکنی؟ آیا توی ایران اگر مسئولیتی بشما واگذار بشه، خودت را از مردم پنهان میکنی؟ این دیگه چه سوغاتی

است که از راه رسیده؟ برادر شما که خود را مثل امداد های غیبی از چشم خوانندگان محجوب میکنی، ترس داری شناخته بشی؟ مگر شخصیت مهمی هستی؟ و ما خبر نداریم؟ اگر کاره ای بشوی اجازه میدهی زنان در مجالس ظاهر شوند، و حرفشان را بگویند؟ من خواننده چه اعتمادی باید به حرفای شما بکنم، کسی که خود را سیاسی کار میداند، اما مثل محجبه ای خود را از انظار مخفی میکند؟ آیا از آقای توکلی، و یا از آقای ائلیار،.. و یا سایر نویسندگان ایران گلوبال مهمتری؟ شاید فکر میکنی مثل احمدی نژاد، که پولهای مردم ایران ریخته به بانکهای مخفی "پاناما"، رئیس جمهور مخفی هستی که کسی نمی شناسدت ات؟ شاید در عالم خود، دچار خیالات شده ای، گویا آدم خیلی مهمی هستی، و باید در پرده عصمت باقی بمانی؟ اگر رو راست صحبت کنیم، من شخصیت سیاسی آقای اقبال را، نسبت به شما ترجیح میدهم. اگرچه آدم کله شقی است. و جز حرف خود حرف کسی را نمی پذیرد. من رفتار و شخصیت آقای "ناصر کرمی" را صد بار و هزار بار به رفتار و حرکت شما ترجیح میدهم. چون فکرشان را خیلی رک و راست میگویند، و با کسی نیز رو در بایستی ندارند. و خواننده نیز به نظرشان احترام قائل است. حالا فرد یا نظر وی را قبول میکند یا نمی کند. برادر شما دیگه در قرن بیست و یکم در قلب اروپا، چه جیمزباند بازی در می آری؟ فکر میکنی با این بازیهای امداد های غیبی مهم بحساب می آئی؟ آیا خوانند نباید فکر بکند، ممکنه طرف سرش به جائی دیگری بند باشد؟ و برای رژیم کار کند؟ بین خودمان است من خواننده چطور به شما اعتماد کنم. فرض کنیم که فردا رای گیری هست، من خواننده با چه اعتمادی فردا باید به شما رای دهم، و شما را انتخاب کنم؟ اگر قرار باشد، فردا رجوی، احمدی نژاد، مهدی هاشمی، میر حسن موسوی، آقای توکلی، آقای کرمی، ... کاندید شوند، من به آقای توکلی رای میدهم. چون او را آدم نسبتا دمکراتی میدانم. اگر چه در پاره ای موارد با وی تفاوت نطر نیز دارم. شما با کامنتهایت خواننده را بمباران میکنی، بشما رای نمی دهم. چون نه چهره ات را می شناسم، نه هویت ایت برایم معلوم است، و نه کار و بارت. شما برای من خواننده یک علامت سئوال هستی و سرت را در چاله تایکی فرو برده ای. و از خودت خوخان درست کرده ای! آدم بز دل جایش تو سیاست نیست. من اگر جای شما بودم، بکار دیگری می پرداختم. برادر مجبوری نیستی کار سیاسی بکنی. خیلی از سیاسی کارها الان تو اروپا سرمایه دارند. و سیاست را سالهاست کنار گذاشته اند. کسی مجبورت نکرده با ترس و لرز کار سیاسی بکنی؟!