آقای دنیز ایشچی...تنها عنوان مقاله شما (( بازگشت لک لک های مهاجر)) مرا به خاطرات دوران دبیرستانی انداخت که در طول سال در تبریز بجای اینکه درس بخوانیم دنبال ورزش بودیم و در اوقات امتحانات ,شبها با نوشیندن چندین فنجان قهوه خود را به کوچه ها و خیابانها میزدیم تا در زیر تیر های چراغ برق درس بخوانیم. یکی ازاین تیرهای چراغ برق که بتون آرمه هم بود در مقابل ( کارخانه کبریت سازی) قرار داشت که درفصل بهار لک لک ها شروع به لانه سازی میکردند. چه دورانی که نبود.بقول معروف..(( شاه عباسین دوربینی یادش بخیر...خشکنابین خوش گونی یادش بخیر)) . متاسفانه یکی از همکلاسی هایم که در این جمع ما بودند که بعد دانشجوی دارو سازی شدند, همراه برادرش در آزاد سازی خرمشهر , کشته شدند. روحشان شاد باد. اجازه بدهید ترانه « دورنالار آی دورنالار » را با صدای ( زابیت علی اوا) بشنویم. همانطور که اطلاع دارید اولین خواننده
https://www.youtube.com/watch?v=nhFGZhgbnkQ&nohtml5=False
بهترین ها را برایتان آرزومندم.