علی عزیز؛
من با نظر شما در این مورد که چپ آذربایجان میتواند برای خودش حزب یا سازمان سیاسی مستقل خودش را داشته باشد هیچ مخالفتی ندارم. اگر چنین کاری بخواهد صورت بگیرد، محفل های چپ "تبریزی:، " اردبیلی" و اورمیه" ای باید جلو بیافتند. مساله دوم اینکه درون سازمان های سرتاسری چپ ایران باید هم آذربایجانی، کردی، فارس و عرب خوزستانی و غیره در کنار هم کار بکنند تا توازن و تناسب ایران چند ملیتی را حفظ کرده باشند. اگر طبق نظر شما آذربایجانیها و کردها و بلوچ ها و غیره بخواهند سازمان های سرتاسری را ترک بکنند، نتیجه را میشود حدث زد که چه میشود. آنچه که در این صورت پیش خواهد آمد به نفع هیچ کدام از ماها نیست.
باریش عزیز.
ای میل من را دارید، اگر هیچ راهی پیدا نکردید، حالا که آقای کیانوش توکلی اجازه می دهند،میتوانید مقاله خود را بمن بفرستید ، من میتوانم به نام شما در سایت منتشر کنم.
جناب تهرانی عزیز
با سپاس از اینکه مقاله من را خوانده اید. آنطور که متوجه میشوم دل شما به درستی از ایدئولوژی سوسیالیسم واقعا موجود روسی سابق، که آن را به ایدئولوژی دینی تشبیه کرده اید، و با ایدئولوژی پان فارسیسم و بالاخره ایدئولوژی شیعه دوازده امامی "ولایت فقیه" مرزبندی قوی و قدرتمندی دارید.
حالا که به قول شما من با نوشتن این مقاله ها و کامنت های زیر آن دل خودم را خوش میکنم، امیدوارم شما هم در موقع خود و به اندازه توان خویش در راه ارائه راهکار جایگزین تلاشی در خور توان خویش ایفا کنید تا بلکه تلاش های همگی ما در تاثیر گذاری به تحول اجتماعی باعث شود تا از چاله در آمده دوباره توی چاه نیافتیم.