قسمت اول....آقای ناصر کرمی ,

در هیچ جائی از دنیا دیده نشده است که شما تاریخشان را این همه تحریف بکنید و به خوردشان بدهید. و بعد دو عکس, یکی از بنای مقبره دروغی آرامگاه کوروش که مردمان را نشان میدهد که به یک نوع زیارت میروند و دومی را از چاه های دروغین چمکران ها که باز هم نشان میدهد که مردمان به یک نوع عبادت میروند, را برایشان نشان خواهم داد و برایشان توضیح خواهم داد که بله بفرمائید به بینید که کشوری که تاریخش را شما انگلیسیها بنویسند بیش از این نبایستی انتظار داشت. ولی بین این دو عکس هیچ وقت عکسهای دکتر مصدّق و زنده یاد دکتر فاطمی را از یاد نخواهم برد. ولی آقای ناصر کرمی , ژورنالیت مدرن که میخواهید ایران را به جهنم تبدیل بکنید وساکن آلمان, کشوری که استقرارش تا اندازه ای مدیون آزربایجان و ترک هاست و با زبان دری که دارای 70% کلماتش عربیست تکلّم می کنید و با خطّ عربی کامنت میگذارید, حتم دارم که یکی از این حاضرین انگلیسی , سخن معروف چرچیل , این روباه پیر سیاست که به این مضمون گفته است « کشوری که مردمانش نه خائن باشند و نه بی سواد را نمی شود استعمار کرد» را برای من خواهند گفت.3- در رابطه با روابط نامشروع سیاستمداران و رهبران دنیا بایستی گقته شود که این رابطه ها همیشه بوده و خواهد بود . نتها قاجاریان نبودند که به این کار دست میزدند. دربار پهلوی هم (( مادام کلود)) کسی که دختران فرانسوی را به حضور شاه می فرستاد , را داشت. خاطرات اسدالله اعلم نشانگر این رابطه هاست. یکی از بنیان گذاران آمریکا (( توماس جفرسن )) این رابطه را با یکی از غلامان زن سیاه پوستش داشت که نتیجه اش هم یک فرزند بود. هم اکنون سیاه پوست های نسلهای بعدی حاصله از این رابطه , که دارای ژن های توماس جفرسن است, کاملآ شناخته شده است.. بیل کلینتون از مشهورترین این اشخاص است. 4- در راجع به بی اطلاعی من در باره جنگ جهانی دوم...این حق را به شما میدهم که من راجع به جنگ جهانی دوم چیزی نمیدانم. ولی حقایقی در درباره این جنگ میدانم که غیر قابل انکار است. دلیل اصلی که رضا میر پنجه معروف به رضا شاه از ایران تعبید شد و یا فرار کرد, این بود که او بوسیله (( خارجیان )) بر سر کار گماشته شده بود و بطور راحت هم به وسیله خارجیان هم از کار برکنار شد. دلیل برکناری او هم خیلی ساده است که بفهمیم. علوم راکت نیست که بغرنج باشد. ایشان از زمان بدو حکومت استبدادیش , با دکترینی آشنا شد که هر روز و هر شب کلماتی همچون (( آریا و نژاد پاک آرائی) به گوشش می چپاندند و ایشان هم با این کلمات در بالای ابرها زندگی میکرد. این زندگی شیدائی وار باعث شد که او هم مثل دیکتاتوری دیگر , یک نزدیکی « خاصی» با دکترین نازیسم حس بکند. و این حس نزدیکی با هیتلر بود که انگلیسی ها را بیدار کرد تا او را از کار برکنار کردند. ولی همانطور که تاریخ نشان می دهد پادشاه دانمارک یعنی « کریستین 10» موقع اشغال دانمارک بوسیله آلمان نازی, همیشه در کنار ملت دانمارک می ماند در در روزهای تاریک کشورش به آن سوگندی که قسم خورده بود تا از منافع ملت دانمارک دفاع بکند, وفادار بماند. وهیچ وقت پا از کشور دانمارک بیرون نگذاشت. این همان پادشاهی است که در دوران اشغال آلمانیها , سوار بر اسب میشد و در خیابانهای کپنهاگ به دلداری یهودیان می پرداخت. ولی در کشورهای دیکتاتوری که پادشاهان به وسیله قدرت های بزرگ بر سر کار گماشته میشوند, در اولین جرقه سیاسی , فرار را بر قرار ترجیح داده و اول بچه هایشان را با سگ های محبوشان فراری میدهند و بعد در حال گریه و زاری کنان در کشوری که به عنوان « سایه خدا بر زمین» فرمان روای میکردند, فرار میکنند..آقای ناصر کرمی , ژورنالیت مدرن