Skip to main content

بعضی ها برای دفاع از فردوسی

بعضی ها برای دفاع از فردوسی
Anonymous

بعضی ها برای دفاع از فردوسی میگویند فردوسی ابیات ضد زن خودرا نه از زبان خود بلکه از زبان دیگران در داستانهای شاهنامه گفته است . اصولا شعرا ، رومان نویسان و داستان پردازان بر اساس محتویات ذهنی خویش شعر می سرایند ، داستان پردازی می کنند و رومان می نویسند و محتویات ذهنی خودرا از زبان قهرمانان مثبت و یا منفی داستان بر قلم جاری می کنند ؛ حتی بعضی از شعرا از زبان موجوداتی چون پرندگان و غیره و حتی مواد بی جانی چون شن و ماسه درون ذهنی خودرا بر روی کاغذ می ریزند ، طبیعی است فردوسی هم محتویات ذهنی خودرا در مورد زنان ، در بعضی موارد از زبان اشخاص دیگر داستانها بیان کرده اما در بعضی از ابیات از جمله دربیت :

زن و اژدها هر دو در خاک به ...

نظر مستقیم و طرز تفکر خودش نسبت به زنان را ارائه داده است



در این داستان که داستان خیانت سودابه نامادری سیاوش به اوست به پیشنهاد موبدان ، سیاوش برای اثبات بی گناهی خود باید از آتش بگذرد. هیزم انبوهی گرد می‌آید و همه منتظرند که سیاوش از کوه آتش بگذرد:

نهادند هیزم دو کوه بلند

شمارش گذر کرد بر چون و چند

ز دور از دو فرسنگ هرکس بدید

چنین جست باید بلا را کلید

همی‌خواست دیدن درِ راستی

ز کار زن آید همه کاستی

چُن این داستان سر بسر بشنوی

به آید ترا گر به زن نگروی

(چ، خالقی، ج2، ص 234، ب 476-472)

اما وقتی نقل داستان را فردوسی به پایان می برد ابیات زیر را می سراید که در "اصل نظر و طرز تفکر خود فردوسی است " . حتی اگر فردوسی این بیت را نقل قول از زبان فرد دیگری در باره زنان با این محتویات میکرد باز چیزی از طرز تفکر وی نسبت به زنان کم نمی شد :

به گیتی بجز پارسا زن مجوی

زن بدکنش خواری آرد به روی

زن و اژدها هر دو را خاک به

جهان پاک از این هر دو ناپاک به

یعنی فردوسی بعد از اتفاق افتادن این داستان نظر خودرا در باره زنان این چنین بیان می کند :

" در جهان اگر دنبال پارسایی هستی آنرا در وجود زن جستجو نکن ، زن خواری و ذلیلی برای آدم می آورد ، زن و اژدها هر دو مثل هم هستند و بهتر است وجودشان از روی زمین پاک شود ! " .

این دیگر حتی نقل قول از زبان دیگری هم نیست ! یعنی فردوسی همه زنان را به یک چشم می بیند و آنهم شبیه اژدها ، زیرا اژدها دیگر خوب و بد ندارد و همه‌شان بدند و بهتر است نسلشان از روی زمین برداشته شود!

حکیم طوس نه تنها در شاهنامه در مورد زنان و دیگر موارد سخنان و افکار حکمت آمیز و انساندوستانه را ترویج نمی کند تا حکمت او بر همه نمایان شود بلکه جنگ دو ملت ایران و توران و یا فارس و تُرک را هم راه می اندازد و آنها را بجان هم انداخته و از کشتن ترکان و ریختن خون رنگین آنها لذت برده به تحقیر و ناسزاگویی علیه ترکان می پردازد :

که ای تُرک بد گوهر دیو زاد که چون تو سپهبد به گیتی نیاد ...

تن ترک بد زاد بی جان کنم زخونش دل سنگ مرجان کنم ...

که آن ترک بد ریشه و ریمن است که هم بد نژاد است هم بد تن است ...

به صد ترک بیچاره بد نژاد که نام پدرانشان ندارند یاد [!!]...

کسی را ز ترکان نباشد خرد کز اندیشه‌ی خویش رامش برد

که ترکان بدیدن پریچهره اند بجنگ اندرون پاک بی بهره اند [!!]

فردوسی با ناسزاهای کوچه - بازاری به ترکان در عین حالیکه اعتراف به زیبا رویی ترکان می کند اما میگوید آنها در زمان جنگ اصلا هنری ندارند و این درست عکس آن چیزی است که در تاریخ اتفاق افتاده است . چرا که این ترکان بودند که با پیروزی تمام عیار در جنگها از شرق عالم و از چین و هند گرفته تا غرب عالم و اروپای شرقی 1000 سال حکمرانی کردند.

فردوسی نه تنها به ترکها بلکه به عربها هم با کلمات سخیف و کودکانه فحاشی می کند :

ز شیر شتر خوردن و سوسمار عر