Skip to main content

این نوشتار به اصطلاح تاریخی

این نوشتار به اصطلاح تاریخی
ناصر کرمی

این نوشتار به اصطلاح تاریخی سیاسی، از اوّل تا آخر داستانسرایی و تبلیغات قومی برای کسب امتیاز در کشوری بنام ایران است که مردم تُرک تبار در قرن 12 به آن مهاجرت کرده اند، اینک تلاش بر آن دارند که با چنین نوشته هایی کسب هویّت و تعیین مرزهای قومی و تسخیر بخشی از جغرافیای سیاسی کشور مهمان است.

عنوان این نوشتار (آنارشیسم) از نظر واژه ای سیاسی و از منظر دوران شناسی تکاملی، کاملأ اشتباه میباشد. نام مناسب این دوران " جنبش و یا شورشهای خلقی در ایران در سده های هشت و نه میلادی است. که حداقل 200 سال بعد از این جنیشها مردمان تُرک تبار به ناحیّه آذربایجان و قفقاز و آسیای کوچک ( ترکیه امروز) بصورت پراکنده مهاجرت کردند، بنا بر این مردم تُرک تبار در این جنبش ها هیچگونه مشارکت و دخالتی نداشتند، چون در جغرافیای ایران و قفقاز و در حوالی دریای حزر نبودند.

اگر جنبش بابک خرمدین ایرانی تبار اصیل، شورایی بوده است، پس عنوان انتخاب شدهء آنارشیسم مخالف مبانی سیستم شورایی است. در ادبیّات سوسیالیستی چهرهء نمادین نظریهء آنارشیسم "پرودون" است که نظریهء آن مورد انتقاد شدید متفکرین سیستم شورایی و سوسیالیستی بود. بنا بر این نویسنده یا اطلاعات پایه ای از سیستم شورایی و سویالیسم ندارد، و اصولأ مفهوم و ساختار و پروسهء آنارشیسم نمی شناسد. چرا که اگر میشناخت آنرا این چنین بکار نمی گرفت.

نویسنده بدون پشتوانه ادعا میکند که: (...وسعت این حکم رانی تمامی شامل تمامی بخشهای اذربایجان شمالی و جنوبی و بخشی از ارمنستان و گرجستان فعلی تا دامنه قفقاز را در بر میگرفت .وسعت ان در غرب بخش بزرگی از ترکیه و عراق شمالی فعلی و در جنوب تا همدان و کرمانشاه گسترش داشت . در شرق نیز تا کناره های دریای خزر گسترده میبود...)
در چند سطر بالا میشود به هدف اصلی و داستانسرای نویسنده پی برد، که فقط قصد دارد برای قوم خود تسخیر سرزمین و تعیین مرز بکند، حتی تا کرمانشاه و همدان قفقاز ارمنستان، ترکیه و عراق و غیره.

جوهر اصلی مطرح کردن بابک خرمدین، باز هم فقط قصد تسخیر سرزمین و کوه و دشت و قلعهء بابک است. در این نوشتار واژه آنارشیسم را فقط میشود در مورد دانستنی ها و اطلاعات و طرز تفکر و هدف پنهان شدهء قومی فئودالیته نویسنده بکار برد.