باید در مقابل عاملان تفرقه در صفوف اپوزیسیون قاطعانه ایستاد و آنان را افشا نمود ). این عنوان درستی است ولی سیاست سازمان رجوی تا کنون عملن علیه نظریه بالا کوشش کرده است . اگر فقط منظور ازاوپوزسیون سازمان رجوی است خود این سازمان مخالفان خودی را تحمل نمیکند و نه حتاکی و توهین بلکه حکم قتل را نیز صادر میکند . صد ها انسان بخاطر دیدگاهی دیگر حاظر به همکاری با سازمان نیستند و به سازمان پشت کرده اند.اما برخورد سازمان با این افراد چگونه بود؟تهمت تحقیر و افترا و دشنام و برچسب نثار این انسانهای شریف شده است. نظام اخوندی بسیار بد است اما خود شما مجاهدین چه کردید ؟ شما جاسوسی نکردید ؟ جنگ راه اندازی نکردید ؟ اعدام نکردید ؟ ایا شما به لرد و سیاه پوست و سناتور غربی متوسل نشدید ؟ برای چه ؟ اسم این کار ها چیست؟
سازمان رجوی باید بداند و بپذیرد که سازمان
متاسفانه باید اعتراف کرد که همه مخالفان رجوی از امینت بیشتری از سوی نظام برخوردار هستند تا از سازما ن رجوی . باز گشت صد ها مجاهد به ایران و حتا کسانیکه در جنگ علیه ایران شرکت داشته اند خود کافی است تا بداینم سازمان رجوی همه پلها و اعتمادهای اجتماعی را از دست داده است . در انتخابات اخیر شاهد بودیم که چپ ایران به نظام رای داد و اگر سازمان در فکر اتحاد و مبارزه با نظام ارتجاعی اسلامی میبود میتوانست با همکار ی چپ انتخابات را به رسوائی نظام تبدیل کند.سیاست سازمان رجوی بیشتر به پیروزی ارتحاع سیاه کمک کرد تا پیروزی مخالفان نظام و یا خود سازمان.سازمان رجوی باید به سازمانی دمکرات و غیر دینی تبدیل شود تا بتواند خود را از گرداب خود ساخته نجات دهد.