Skip to main content

جنبش، خیزش و مبارزه ی سرنوشت

جنبش، خیزش و مبارزه ی سرنوشت
بهنام چنگائی

جنبش، خیزش و مبارزه ی سرنوشت ساز طبقاتی کارگران علیه سرمایه سالاران انگل و مفتخور نیاز به پشتیبانی همه ی کارمزدان که اکثریت مطلق را در ایران و جهان تشکیل می دهند دارد.

در شرایط کنونی که جنبش صنفی و حقوقی کارگران توسط رژیم ضدبشری و دشمن کارمزدان و زحمتکشان همچنان و پیگیر بی رحمانه سرکوب می شود و حق آزاد هیچگونه تشکل کارگری موجود نیست، شایسته است و باید هدف عمده ما کمونیست ها، و همه نوعدوستان مترقی، هم کاسه کردن مبارزات خود به همراه کارگران باشد،

پیرامون این محور مشخص نظری، پرسیدنی ست: در شرایطی که امکان آزادِ تشکل و سازماندهی اراده ی مستقل صنفی ـ حقوقی کارگران که یک خواسته ی کاملا بورژوادمکراتیک می باشد، و ایجاد ظروف توده ای و اعِمال هریک از خواسته های اندکش هم متصور نیست! چگونه می توان جنبش کارگران را که زیر تیغ تیز و کور مستقیم رژیم و اوباشانش می باشد بوجودآورد و توسط خود آنها نگهبانی کرد؟

همزمان با این پرسش روشن که: آیا استعداد میانگین توده های طبقه ی کارگر و کارمزد و زحمتکشان برای پذیرش مفاهیم حقیقی مادی ـ معنوی ـ سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی ِ متفاوت با تجربه های گذشته مذهبی آنها کافی ست تا به تبع آن بتواند در برابر فرهنگ مسلط و ریشه دارِ سنتی و عادتی و مذهبی خود، و با دانش و آگاهی لازم و ضروری مقابل ریاکاران شیعی بایستد و از آن هم بسی مهمتر، یکجا پا بر روی عقاید هراسناک مذهبی و ترک گناه بار عقاید سمج و آسیب ناک آبااجدادی خود که هستی او را چنین بدست یک مشت معمم و مکلای فاسد و تبهکار ویران کرده، بیش از این وانگذارد، همه را پشت سر نهاده و بسادگی مخالف حکومت به اصطلاح الهی ولائی شود؟ آری بسیار سخت است، ولی می شود و باید از روی کل رژیم گذشت.

به دید من در ابتدای کار ساده نیست. اصولا چنین آرزوهائی از واقعیت جامعه بشدت مذهبی ما نیز چندان بدور نیست و خصوصا با توجه به ۳۸ سال غارت، فساد، زن ستیزی، نسل کشی، جنایت ضدشری، فروریزی ارزش های انسانی اجتماعی آزاد و سکولار، فریب و بمباران عقاید ذهنی پوچ و ایجاد تعلق های رمانتیک آسمانی و فقر و فاقه، و امید بستن به حمایت های غیبی الهی، آنهم در کشوری که بیش از نیمی از آن در زیر خطر فقر مانده و جز یاری ترادژیک خدا هیچ دادرسی و پناهگاه دیگری ندارد؛ نیرو گذاشتن برای ایجاد جامعه فرامذهبی و کارگری بیرون از خط زمان و مکان موجود ما لازم و حیاتی ست و شایسته است راهکارهای دیگری در پشتیبانی از کارگران یافت، مانند اتحادیه ها و سندیکاها و مجامع کارگری و به دیگر تشکل های صنفی آنها همت بی سازش گذاشت تا ابتدأ کفه ای طبقاتی "کار علیه سرمایه" برای تجمع غیرمذهبی کارگری در رشته های شغلی مختلف رشد بیابند و در شرایط لازم با همین اهرم، اهداف طبقاتی و سراسری خود را مستقلا نمایندگی کنند.

ایجاد تشکل ها و جنبش های وابسته غیرکارگری در هر حال لازم نیست و طبقه ی کارگر می باید بیرون از اراده ی این و یا آن جریان مذهبی و ایدئولوژیک باشد! زیرا با همه تلاش سترگی که کارگری نباشد، جامعه بشدت طبقاتی و مذهبی ما را ناآرامتر کرده، تحول توده ای آنرا تا دوره درازی همچنان متاثر از فرهنگ های سنتی گذشت ساخته، و دگرگونی بایسته را نمی پذیرد؛ چون: به زمان بسیار بلندتری نیاز دارد تا بتواند فواصل مادی و فرهنگی خود را با همگنان رنگین خود نزدیک کند.

به همین خاطر، طبقه ی کارگر پیش از همه نیاز به ظرفی گسترده، کلان و مشترک، و نه قوالبی ایدئولوژیک، عقیدتی و مذهبی با هر نامی که بخواهد داشته باشد دارد؛ تا بتواند با آن و فراخی اهرم های اش منافع سراسری و سیاسی و اقتصادی کل طبقه را با آن نمایندگی عام و مدیریت طبقاتی کند. در غیر اینصورت هر دسته بندی در درون طبقه ی کارگر به چنددستگی ها و فرقه گرائی دامن زده و بیش از پیش به پراکندگی آن می افزاید.