Skip to main content

راستی این همه اسرار و ابرام

راستی این همه اسرار و ابرام
Anonymous

راستی این همه اسرار و ابرام در تمجید و ستایش از کورش و داریوش و ایران باستان و برتری نژاد آریائی برای چیست؟ چرا اینهمه برخی ها بجای برخورد به مسائل سیاسی و اجتماعی زمان حال ، هر وقت قلم به دست میگیرند، از دوران سلطنت شاهان هخامنشی و ساسانی و از "عدالت پروری" و " انسان دوستی" کورش ها دم زده و با انکار حقایق تاریخی، شاهان خودکامه این دو سلسله باستانی را مورد مدح و ثنای بیجا قرار میدهند؟ به قول سعدی، نه کرسی فلک را زیر پا میگذارند تا بوسه بر رکاب سلاطین خونخوار خودکامه بزنند. به نظر من، همه این مساعی و تلاشها در جهت وارونه نشان دادن تاریخ گذشته، چیزی جز جاودانی ساختن اساس ظلم و ستم آشکاری که در ایران کنونی به ملت های

تحت ستم ملی روا داشته میشود ، نیست. شوونیست های فارس، استخوانهای کورش و داریوش را از گور های خود بیرون می آورند تا سرکوب زبان و فرهنگ و ادبیات ملت های غیر فارس ساکن ایران را که بیش از نصف اهالی کشور را تشکیل میدهند، توجیح کنند. می گویند کورش نخستین پادشاهی بود که حقوق بشر را مطرح ساخته و با اقوام اسیر و تابع در نهایت معدلت و انسان دوستی رفتار کرد ه است. این ادعا چیزی جز یک دروغ و جعل تاریخی نیست.در ایران باستان در تمام دوران سلطنت هخامنشیان که کورش سر سلسله آنها بود، استبداد و مطلق العنانی کامل، حکومت میکرد . فرمانروایان و شاهان خودکامه بر جان و مال توده های زحمتکش شهر و ده تسلط مطلق داشته و به برکت غارت بیرحمانه هستی دهقانان و پیشه وران، در ناز و نعمت و تجمل زندگی میکردند. آنها دارای حرمسرا و انبوهی از نوازندگان و رامشگران و خدمه وغلامان بودند.. در دوران شاهان هخامنشی و ساسانی بار انواع مالیاتها بر دوش توده های زحمتکش سنگینی میکرد و حاکمان و فرمانروایان از دادن هر نوع مالیاتی معاف بودند . در آن زمان مثل ایران کنونی، ظلم و استثمار حاکم در جامعه طبقاتی، حد و اندازه ای نمی شناخت . آیا در چنین جامعه ای که در آن کوچکترین نشانی از آزادی و دمکراسی وجود نداشت، در چنین سرزمینی که شاه و اعوان و انصارش کاملا بر جان و مال مردم حاکم بودند ، امکان داشت که نشانه ای از رعایت حقوق بشر وجود داشته باشد. چه قدر شوونیست ها در رابطه با تاریخ گذشته، دروغ تحویل خوانندگان خود میدهند تا به توانند برتری " نژاد آریائی" ، حاکمیت فارسها و تسلط زبان فارسی را به اثبات برسانند! راستی هدف شاهان هخامنشی از جنگ ها و لشکرکشیهای پر دامنه و خونین ، چه چیزی جز تسلط بر اقوام مجاور، بدست آوردن سرزمین های دیگران و غارت هستی و خانمان میلیون ها انسان اسیر و بی پناه می توانست باشد؟ رعایت حقوق بشر از جانب کورش و دیگرشاهان مستبد هخامنشی در حق اقوام مغلوب و مقهور، در واقع امر افسانه ای بیش نیست . سه هزاز سال پیش از حکومت شاهان هخامنشی ، نخستین تمدن شهر نشینی در سومر در قسمت جنوبی عراق کنونی به وجود آمد . در دولت شهرهای سومر، نوعی دموکراسی اولیه وجود داشت که تا حدی حکومت فردی و مطلق العنان بودن فرمانروایان را محدود میساخت. این دموکراسی ناقص از سومر به کارتاش و فنیقیه و کرت، سرایت کرد و از کرت به ایونی و یونان و روم باستان رسید. اما در ایران باستان کوچک ترین نشانه ای از دموکراسی که قدرت شاهان را تا حدی محدود کند، بهیچ وجه وجود نداشت. بیخود بنود که مارکس، پادشاهی های مشرق زمین را استبداد آسیائی می نامید. در این زمینه باز هم حرف خواهم زد.