Skip to main content

آقای کرمی، دوست عزیز! در این

آقای کرمی، دوست عزیز! در این
Anonymous

آقای کرمی، دوست عزیز! در این وقت پیری چرا خود را اذیت میکنی؟ مگر فکر میکنی با ضدیت با ترکان چیزی دست گیرت میشود؟ مردم ایران خوشبخت میشود؟ عزیزم! بیش از چهل میلیون تورک در ایران به مانند ستون فقرات ایران بحساب میآید. اگر این دیرک انسجام، جای خالی کند، جغرافیای موسوم به ایران به همراه همان علی خامنه ای مانقورد با سر، زمین میخورد، آنگاه باید اسکت ایران را با جارو برقی جمع کنی.ناصرجان، شما که در یک مکان با صفا زندگی میکنی و غم نان و رفاه نداری، و همه چیزات مرتب است، از امکانات رفاهی اروپا استفاده میکنی، به وقتش از چلو مرغ ایرانی گرفته تا خاویار روسی و بهترین ویسکیهای تکرگی اسکاتلندی، برایت مهیاست، عزیزم آیا واجب است، به جای وحدت بین ملل ایران، نزاع و دعوا های قومی و عشیره ای راه بیندازی؟ دوست عزیز! مگر شما عشیره پرست استی؟ مگر شما آدم کینه توزی استی؟ مگر شما

کار و زندگی دیگری نداری، انرژی ات را صرف کینه پروری و خود سوزی، علیه ترکان صرف میکنی؟ آیا شعار دادن و نفرت پراکنی علیه ملل دیگر خوب است؟ آقای فردوسی اینهمه نسبت ترکان تخم نفاق کاشت چی شد؟ بعد از هزار سال دوباره یک ترک به شما حکومت میکند. و همه تان را از مملکت فراری داده و درب و داغون تان کرده! من اگر جای شما باشم، اوقات خود را صرف چیزهای مفید، از قبیل تفریح و گردش، دوچرخه سواری، مهمانی رفتن، موسیقی شنیدن، جشنهای دوستانه، تفریحات سالم و از این قبل چیزها مینمودم. مگر چند روز عمر خواهی کرد؟ یک دهه بعد، با این نسل که در اروپا به کهلت سنی رسیده و پیر شده اند، برای مکالمه با آنان باید سرشان داد کشید، تا حرف را بشنوند. خب این سرنوشت را که دیگران بر این نسل نوشتند، گریزی نیست. در عزلت خود به جای تفرفه افکنی بین ملل، بدانان پیام صلح و دوستی بده. ملل ایران را برای تجمع دوستی، و صلح و رفاه و دمکراسی فرا بخوان! نه اینکه شب و روز برای خالی کردن عقده های تنهائی خود، علیه ملل غیر فارس لجن پراکنی بکنی. باور کن چنین چیزی برای آرامش اعصاب ات اصلا خوب نیست! دوست عزیز! اگه ازم خرده نگیری! هر از گاهی صرف اندکی خاویار نمکسود، با جرعه ای ویسکی اسکاتلندی، 40 درصدی، برای انبساط عرق و جهاز هاضمه مفید است، گاهی خندیدن، و نگاه مثبت به دنیا روح گشاست. منکه از خواندن مصیبت نامه های نا امید کننده تان، خسته شده ام. دیگر نوشته هایتان مرا به خنده می افکند. دیروز اروپائی ها با دو جنگ جهانی خانمانسوز خون همدیگر را به شیشه میکردند، امروز در بهترین دمکراسی در کنارهم زندگی میکنند. شما شروع کرده ای که ششصد سال پیش بعد از ظهور حضرت مسیح چیزهائی از ترکان مینویسی، که با عقل جور در نمی آید. دوست عزیز! اگه مطالعات تاریخی ات چنین اجازه ای بشما واگذار نمیکند، چرا خودت را عذاب میدهی؟ من پیش خود فکر میکنم، آیا انسان دانشمندی مثل شما برای عذاب کشیدن زائیده شده است؟ آیا نباید هر از گاهی از ذکر مصیبت، و کینه توزی علیه ملل دیگر، فارغ شد، و به صلح و رفاه و دوستی، حقوق بشر و هومانیسم اندیشید؟ بین خودمان است! چند سال است، ترانه لب کارون آغاسی را نشنیده ای؟