Skip to main content

دوستان گرامی، تبعیض تراشی ها

دوستان گرامی، تبعیض تراشی ها
تبریزی

دوستان گرامی، تبعیض تراشی ها و ستم های من در آوردی ناسیونالیست های پان نامه نویس ایرانی ددمنشی ها و بیدادگری های بی مانند رژیم گدایان مفت خور آخوندی را کمرنگ کرده و بر عمر این رژیم دوزخی می افزایند و با سخنان صد من یک غاز و بی سر و ته ناسیونالیست های پان نامه نویس بر روی نابرابری ها و ستم ها و بیدادهائی که ایرانیان به راستی گرفتار آنها هستند سرپوش گذاشته می شود! چون ناسیونالیست های پان نامه نویس در پان نامه هایشان از بیدادها و ستم ها و نابرابری هائی من درآوردی که در هیچ کجا یافت نمی شوند سخن می گویند نه از بیداد و ستم حقیقی! برای نمونه به نوشته های ناسیونالیست های پان ترک اگر نگاه کنید خواهید دید که در این نوشته ها شکنجه و کشتار هزاران تن در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی نه تبعیض است، نه ستم است، نه ظلم است، نه حق کشی است! ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت نیز .....

..... ستم نیست! تورم تازنده و یا گرانی های جهشی نیز ستم نیست! از کار بیکار شدن کارگران و رنجبران نیز ستم نیست! به زنجیر کشیده شدن و گرفتار شدن زن ها با حجاب سیاهی و تباهی نیز ستم نیست! تاراج های میلیاردی گردانندگان و وابستگان رژیم آخوندی با ارقامی نجومی و باورنکردنی نیز ستم نیست! تجاوز به زنان و دختران و تیرباران کردن آنها در زندان های رژیم آخوندی نیز ستم نیست! شکنجه دادن به کودکان خردسال در زندان های رژیم برای وادار کردن پدر و مادرشان به اعتراف نیز ستم نیست! تجاوز به دختری تبریزی به نام الناز بابازاده و کشتن او از یک سو و وادار کردن آدمی بیگناه به اعتراف به قتل الناز با بارانی از مشت و لگد و سیلی و سپس اعدام او نیز ستم نیست! شکنجه کش کردن زنی تبریزی به نام روح انگیز دهقانی که مادر دو کودک نیز هست و چندین بار تجاوز به وی و حتی تجاوز با شیشه نوشابه هم ستم نیست! اگر هیچکدام از چنین چیزهائی ستم نیستند پس ستم چیست؟ دوست گرامی و ناسیونالیست ما جناب آقای حسن جداری ستم را این گونه به ما می شناساند: ( ..... ستم ملی یعنی محروم ساختن یک ملت مشخص از تحصیل در زبان مادری خود، ستم ملی یعنی زبان و فرهنگ و ادبیات ملت بیگانه ای را بر این یا آن ملت تحت ستم تحمیل کردن! ..... ) پس ستم تنها و تنها یک چیز است و آن هم نبودن دبستان به زبان مادری است! و آن چنان که جناب آقای حسن جداری می گویند دبستان به زبان مادری را هم که ما از نود سال پیش و از سال ۱۳۰۵ و از زمان رضاشاه نداریم! پس حتما پیش از رضاشاه هزاران دبستان به زبان مادری کار می کردند و رضاشاه با ترکاندن دینامیت همه آنها را با خاک یکسان کرد و ما ماندیم بی دبستان! ***** اینها نمونه ای از راه و روش ها و پندارهای ارزنده و خردمندانه پان ترک های ایرانی هستند! چنین کسانی که خود را نماینده مادرزاد ترک های ایران و سخنگوی آنها می دانند به نمایندگی از ترک های ایران می گویند که مردم ترک ایران نه نان می خواهند، نه کار می خواهند، نه دچار بی پولی هستند، نه دچار بیکاری هستند، نه گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی هستند، نه زنانشان گرفتار حجاب سیاهی و تباهی هستند و تنها چیزی که ترک ها از آن رنج می برند نبودن دبستان به زبان مادری است! چنان که یک نویسنده کمونیست پیش از این در یکی از نوشتارهایش به درستی این چنین نوشته است: ( ..... ناسیونالیسم ترک تماما مشغول تزریق این دروغ است که گویا مسأله مردم آذربایجان فقط و فقط این است که به زبان خودشان نمی توانند تحصیل کنند! وقتی کارگران آذربایجانی و شیرازی و خراسانی برای افزایش دستمزد مبارزه می کنند ناسیونالیسم ترک کارگران ترک را به اتحاد با سرمایه داران ترک دعوت می کند! همان کاری را می کند که حکومت اسلامی می خواهد، تفرقه انداختن میان مردم متحد و مصمم! ناسیونالیسم ترک جمهوری اسلامی را از زیر ضرب کنار می زند و در تبلیغات ناسیونالیسم ترک، فارس ها جای سرمایه داران حاکم را گرفته اند! ..... ) همه این نوشتار را در این لینک بخوانید

http://www.iranglobal.info/node/44432