Skip to main content

سوال دوست عزيز بالا را تكرار

سوال دوست عزيز بالا را تكرار
Anonymous

سوال دوست عزيز بالا را تكرار مي كنم ، نقش او در جرياني كه به كشتن شدن دو تن از ياران رزمنده مجاهدين در قبل از انقلاب چه بود؟ و بعد تكرار مي كنم حرف نويسنده را :( تراب در عین سازگاری، اصولی بود و او نه تنها به خاطر مواضع انسانی‌اش درباره ستم و تجاوز تاریخی به مردم محروم فلسطین؛ بلکه به خاطر اینکه بخشی از جزوات و نوارهای گمشده مربوط به سالهای ۵۰ به بعد را در اختیار همگان قرار داد و یادمان‌ها را زنده کرد، شایسته احترام و قدردانی است. تراب ظاهراً رفته است اما هست و بیشتر از پیش حضور دارد. واقعش این است که ما بر زمان می‌گذریم نه زمان بر ما. به او سلام می‌کنم و یادش را گرامی می‌دارم. ) نوشته فوق به سه بخش تقسيم شده است
١- تراب در عين سازگاري ، اصولي بود . معني اش را نفهميدم ، يعني چي در عين سازگاري ؟ با چه چيز و با چه كسي ؟ سازگار بود ؟
٢- به خاطر مواضع انسانيش در مورد مردم فلسطين

٣- بيرون دادن نوارهايي كه از سال ٥٠ پيش او بوده
حالا سوال اصلي
غبار زدايي از آينه كه عنوان اين نوشته است يعني چه ؟ چه غبار زدايي كردي ؟ گفته هايش را نوشتاري كردي ، همين!
هرچه در اين خاطرات مبارزانه و حق طلبانه او ميخوانيد مربوط به گذشته است يعني به سالهايي كه ايشان عضو سازمان مجاهدين خلق بود ،
تراب حق شناس بعد از انقلاب خاطره نداشته است ؟
عمل مبارزانه جويانه و حق طلبانه نداشته است ؟
آيا تراب حق شناس بعد از سال ٥٤ خلاصه شد در چند ده تا مقاله ؟؟؟
مواضع انسانيش در مورد مردم فلسطين تنها لقبي است كه بعد از فوتش بر سر در هر اعلاميه اش زده شد،
ولي تراب بعد از انقلاب هيچ رابطه اي با سازمان هاي فلسطيني مخصوصا الفتح نداشت،
اين مواضع انساني به گونه عام هركسي مي تواند داشته باشد، شايسته انقلابي سال هاي تا قبل از ٥٤ نيست ،
بعد از ٤٠ سال نوارهايي تاريخي را بيرون دادن نه تنها به او اعتبار نمي دهد ،كه او را قابل سرزنش هم مي كند ،كه
چرا اين قدر با تاخير ! آيا اسناد ديگري هم هست كه او بيرون نداده باشد ؟
آيا به خاطر مواضع شهيد حميد اشرف و انتقادش به تقي شهرام بود !
غبار زدايي از آينه ها؟؟؟؟؟؟
هركسي براي اينكه براي خودش اعتباري بخرد مجبور است از "" كلمه سابق "" استفاده كند ، تا تاريخا بتواند خود را باز تعريف كند ،
اگر كلمه سابق را از جلوي اساميشان برداري تنها چيزي كه بجا مي ماند، كلمه هيج است، هيچ ،