Skip to main content

ناسیونال شونیسم فارس تحت نام

ناسیونال شونیسم فارس تحت نام
Anonymous

ناسیونال شونیسم فارس تحت نام مثلا "طبریزی" که خود را مثل محجبه ها در صندوق نهان کرده است، و از نشان دادن چهره خود ابا دارد، و مدام ستاره استالین یدک میکشد، و یا مثلا عنصر استخانلو، که الحمدالله همه شان هم که از نامهای تورکو و یا از اسامی شهرهای تورکو استفاده میکنند، اگر خوانندگان توجه کنند، اینان در تمام هرز نامه هایشان که در موضع تدافعی قرار دارند، میخواهند یک چیز را اثبات کنند، بمردم بگویند، که ای داد و بیداد، و آهای مردم! که گویا قوم حاشیه نشین پانفارس! از نظر اینان نژاد پرست نیست، و علیه مردم تورک جوک های توهین آمیز نمی سازند. مدام در رادیو تلویزیون و مطبوعات و برنامه های تلویزیونی، و اخیرا در برنامه تلویزیونی " فتیله" و امثالهم، گویا به تورکان توهین نمی کنند، و یا ملل غیر فارس جغرافیای موسوم به ایران را در مطبوعات و رادیو تلویزین سرتاسری تحقیر و توهین نمی کنند! و یا از همه

بدتر! گویا زبان الکن وعقب مانده قوم فارس! سرنوشت شوم شماست. گویا تمام عمر باید در زندان زبان فقیر وعقب مانده فارسی به زنجیر کشیده شوید، و این سرنوشت محتوم شماست، چه بخواهید و چه نخواهید، و گویا از نظر اینان، این نان بیات را تمام عمرباید بجوید! زیرا بتصورغلطشان، قوم اقلیت فارس آقا بالا سر، و مالک جان و مال و زبان و فرهنگ شماست. اینان به خیال خامشان تصور میکنند، که باید بشما حکومت کنند. چه شما بخواهید، چه نخواهید! زیرا به خیال باطلشان، اختیارتان در دست کولیان مهاجر قوم فارس است. گویا شما باید زندگی تان را بدست انگلی بسپارید، تا تمام تار و پوت وهستی و هویت تان را بکلی نابود کنند. این عناصرعشیره پرست، که در قرن بیست و یکم، نژاد پرستی را با فاشیسم اسلامی فارس درهم آمیخته اند، زمین و آسمان را بهم می بافند، تا توجیه کنند، که ملل غیر فارس که اکثریت مردم جغرافیای موسوم به ایران را تشکیل میدهند، باید برای همیشه زیر فرمان قوم اقلیت فارس باشند، و در محرومیت ابدی زبان مادری خود باقی بمانند، و خود را در چهار چوب زبان عقیم، عقب مانده، و کولی پانفارس محصورکنند. حال سئوال این است، که آیا میتوان به اینهمه ظلم و ستم جاری، بربیش از شصت میلیون انسان غیر فارس چشم پوشید، و سکوت اختیار کرد؟ آیا میتوان مدام العمر در برابر اینهمه وحشیگری و قتل عام زبانی فرهنگی، و کشتارهویتی لب فرو بست و نظاره گر بود؟ چطورمیتوان بیش از این در برایراین فاجعه قرن بیست و یکم، در برابر ستم ملی مدنی، فرهنگی، سیاسی، ستم اقتصادی میلیونها انسان سکوت کرد؟ آیا رواست در برابر کشتار زبان، حقوق ملی مدنی مردمان جغرافیای موسوم به ایران لب فرو بست. و هیچ نگفت؟ آیا سزاوار است، در مقابل اینهمه قتل و جنایت، کشتار و سر کوب، و خفقان سیاسی تماشاگر بود؟ و مهرسکوت بر لب زد؟ کدام وجدان آگاه و بشردوست این فاجعه انسانی را قبول میکند؟! چرا پانفارسها در صدد سرپوش گذاشتن به جنایتات علیه بشریت هستند؟ تا کی میخواهند زبان و فرهنگ مردمان غیر فارس را قلع و قمع و سرکوب و نابود کنند؟ آیا نباید علیه چنین وحشیگری اعتراض کرد؟