Skip to main content

( ..... در تبلیغات

( ..... در تبلیغات
تبریزی

( ..... در تبلیغات ناسیونالیستی حاکمیت ملی به سادگی با حاکمیت آحاد آن ملت یکی جلوه داده می شود و این حقیقت پرده پوشی می شود که در واقع نفس حاکمیت به نام یک ملت و قرار گرفتن هویت ملی به عنوان مبنای حقوقی و معنوی وجود یک کشور، خود ناقض حق حاکمیت شهروندان و محدود کننده حق مردم واقعی در تعیین سرنوشت خویش است! ..... ) ، ( ..... حق ملل در تعیین سرنوشت خویش چه نوع حقی است؟ مقایسه رایج، مقایسه حق تعیین سرنوشت با حق طلاق است، حق طلاق باید وجود داشته باشد اما خود جدائی لزوما توصیه نمی شود، دفاع از حق طلاق معادل توصیه به طلاق نیست! ..... ) ، ( ..... این ملل نیستند که جدا و یا ملحق می شوند بلکه این الحاق ها و جدائی های تحمیلی به توده های انسانی هستند که ملت ها را شکل می دهند، ناسیونالیسم محصول سیاسی و ایدئولوژیک ملت ها نیست، برعکس، این ملت ها هستند که محصول ناسیونالیسمند! ..... ) ، ( ..... این ملت

است که محصول و مخلوق تاریخی ناسیونالیسم است، ناسیونالیسم بر ملت مقدم است! اگر این تعبیر را قبول کنیم آن گاه فورا روشن می شود که مبارزه کمونیسم با ناسیونالیسم نهایتا مبارزه ای بر سر کشیدن ملت ها به این یا آن خودآگاهی و عمل سیاسی و اجتماعی نیست بلکه بر سر نفس تعلق و یا عدم تعلق ملی انسان هاست، بر سر رد و قبول هویت ملی است! پیروزی بر ناسیونالیسم بدون تحقق بخشیدن به یک گذار از مقوله ملت و هویت ملی ممکن نیست! ..... ) ، ( ..... اگر از ما بپرسند آیا هر نژاد یا هر قوم یا متکلمین به هر زبان خاص یا ساکنین هر سرزمین معین حق دارند کشور خود را تشکیل دهند؟ بی شک پاسخ ما منفی است! این مقولات منشأ و توجیهی برای تعریف یک مجموعه و موجودیت مجزای انسانی در تمایز با بقیه نیستند! ..... ) ، ( ..... کارگران میهن ندارند، ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم کارگری در تضادی آشکار و مطلق باهم قرار دارند، غیر قابل تلفیق و سازش با یکدیگرند، ناسیونالیسم یک ایدئولوژی بورژوائی است که مانع خودآگاهی طبقاتی و انترناسیونالیستی طبقه کارگر است ..... ) ، ( ..... مارکس و انگلس تعلقات ملی - قومی را به عنوان مبنای تشکیل کشورهای مستقل صریحا رد می کنند! ..... ) ، ( ..... ناسیونالیسم قومی در منحط ترین و فاسدترین اشکال آن پرچمدار مسأله ملی است! بر خلاف دوران مارکس و لنین ملت سازی امروز و هویت های ملی در حال حدادی شدن ربطی به جلو رفتن مادی تاریخ در هیچ جهت مثبتی ندارند! نوک تیز این ناسیونالیسم مستقیما علیه کارگر و کمونیسم و حتی رفرم و لیبرالیسم است! تکرار ساده فرمول لنین در قبال استقلال مستعمرات و فرمول مارکس در قبال ملت سازی بورژوائی قرن نوزدهم جواب مسائل امروز نیست! ..... ) ، ( ..... نفس وجود ملت یا فرض وجود یک ملت مبنای هیچ حق حاکمیتی نیست! این که هر ملتی با هر تعریفی حق دارد کشور خویش را تشکیل بدهد نه مبنای علمی دارد نه حقوقی و نه تاریخی! مارکس و لنین نه فقط از نظر عملی چنین تصویری از مسأله نداشتند بلکه این را فرض می گرفتند که در جهان واقعی و در متن پیوندهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی میان اقوام و ملیت های مختلف همه ملل در جستجوی ایجاد کشور خویش نخواهند بود و جهان هیچ گاه به سبدی پر از کشورهای ریز و درشت به تعداد ملل موجود چه واقعی و چه مجازی تبدیل نخواهد شد ..... ) ، ( ..... ناسیونالیسم محصول خودپرستانه ملت ها نیست، برعکس، ملت ها و خودپرستی و تعصبات ملیشان محصول ناسیونالیسمند! ناسیونالیسم مستقل از این که در چه دوره ای و بر متن کدام روندهای پایه ای در قلمرو اقتصادی سیاسی پا به میدان می گذارد یک ایدئولوژی بورژوائی برای سازماندهی قدرت طبقاتی است! ..... ) ********** دوستان گرامی، همه این نوشتار را می توانید در لینک زیر بخوانید

http://iranglobal.info/node/41804