Skip to main content

ادامۀ پاسخ

ادامۀ پاسخ
Anonymous

ادامۀ پاسخ...

بدینگونه آقای اژدر بهنام امیدوارم متوجه شدید که چرا آقای محققی خبر"کشته"!!!شدن احمدشاه مسعود را به من داد.
آقای محققی به من لطف نمود و پیشنهاد کرد من نیز در بارۀ کشته شدن!!!احمدشاه مسعود بنویسم. چون آقای محققی بنابر نشانه هایی که بر ایشان معلوم است؛ چون مرا می شناختند و می دانستند که من دستی در نوشتن دارم از من خواست در این باره بنویسم. امیدوارم از من نپرسید:"چه نشانه هایی؟""!!!
من در بارۀ آقای محققی ننوشتم که ایشان "باید" پوزش بخواهند. حال شما چگونه و در کجای یادداشتم واژۀ "باید" را در بارۀ آقای محققی پیدا کردید، خدا داند.
اما در بارۀ اینکه من "حق" دارم و یا "حق" ندارم، باید بگویم: شما را نمی دانم، اما من "حق "خودم می دانم هم بپرسم و هم "پیشنهاد" کنم من و یا آن نوعی پوزش بخواهد و یا نخواهد. این حق من نه تنها در برابر آقای ابوالفضل محققی پابرجاست که من "حق"دارم از هر کس که خواستم بپرسم.
اما شما مصداق "رطب خورده منع رطب چون کند"، به من می گویید:
"من و شما حق نداریم عقاید خود را بر دیگران تحمیل کنیم!"
این "حق نداریم" شما همان تعیین "باید" و "نباید" است. این حق نداریم شما همان" نباید" است و در اینجا این شما هستید که تعیین تکلیف و سلیقه کردید.
من همین جا به بحث با شما پایان می دهم و به پرسش و یا پرسش های دیگر شما و یا کسان دیگر در این ستون پاسخ نخواهم داد، چه:
"درخانه اگر کس است، یک حرف بس است!"
روز و یا شبی خوش برای شما آرزو می کنم.

کیانوش رشیدی قادی