Skip to main content

وقتی یک شاعر وارد عرصه سیاست

وقتی یک شاعر وارد عرصه سیاست
Anonymous

وقتی یک شاعر وارد عرصه سیاست و تاریخ بشود و بر احساسات خود حاکم نشود چنین آش قلم کار و درهم بر هم را ارائه می کند کوتاه بگویم زده به خط آخر و در هر پارگراف و جمله اش کلی قاف داده که اگر به هر یک بخواهی جواب بدهی کلی وقت و با آوردن ستاد از نوشته آقای یغمائی هم بیشتر خواهد بود منتها به چند تا از این ها اشاره میکنم مثلا آقای یغمائی نوشته اند « کسی شهریار و صمد و ساعدی وکسروی ودهها نویسنده و روشنفکرارجمند و توانای ترک و آذری را که مایه مباهات تمام ایرانیان هستند را مجبور نکرده بود آثارشان را به فارسی بنویسند. آنان مغلوب پان فارسیسم نبودند مغلوب شناخت درست و انتخاب آگاهانه و دوست داشتن تمامیت ایران خود بودند
اگر این شاعران و فرهنگسازان این چنین بودند وچنین شد، دلیلش پان فارسیسم نبود بل دلیلش قدرت و نیروی این فرهنگ و زبان بود که ریشه در اعماق تاریخ ایران داشت و آنقدر نیرومند بود که توانست

توانست پوزه ی زبان مهاجمان اولیه را بخاک بمالد و گفتنی است » آقا ی یغمائی حالا دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را .آقای محترم آنموقع که نوشتن یک سطر به ترکی مصادف بود با تجزیه طلبی ، آنوقت که بخاطر داشتن کتاب جوانان آذربایجانی روانه زندان میشدند آنوقت که هیچ ناشری جرئت انتشار کتاب ترکی را نداشت کجا تشریف داشتی اعلارغم این همه فشار باز هم صمد و شهریار در کوچکترین فرصت بجای فارسی ترکی را ترجیح دادند و بزرگترین و جاودانه اثر شهریار منظومه حیدر بابا به زبان ترکی است که شهرت جهانی بخود گرفته .غلامحسین ساعدی چنین میگوید عین نوشته اش « فقط یک‌سال با لذتی وافر درس خواندم و آن هم در زمان حکومت پیشه وری: «...بنده ترکی خواندم و آن موقع زمان حکومت پیشه‌وری بود، کلاس چهارم ابتدایی. قصه ماکسیم گورگی توی کتاب ما بود، مثال‌های ترکی و شعر صابر، شعر میرزاعلی معجز [شبستری]... همه اینها توی کتاب ما بود و تنها موقعی که من کیف کردم که آدم هستم، یا دارم درس می‌خوانم همان سال بود»‌ آقای یغمائی تو همه چیز را وارونه و تحریف کرده ای من این مثال را از نوشته خودت آوردم که همه ما با آن زندگی کرده و جلو چشم ما اتفاق افتاده و یا یک مثال دیگر بنویسم و بقیه اش بماند به زمان دیگر .شما چنین نوته اید « تمام کشورهای دیگر از مصر قبطی گرفته تا مراکش و تونس و الجزایر آفریقائی و تا لبنان فینیقی و سایر کشورهای مورد هجوم قرار گرفته امروز:
هم زبانشان عربی است
هم دینشان اسلام
و هم اگر از آنها بپرسی تو کیستی صریحا میگوید «انا عرب».
و تکرار میکنم ایران تنها کشوری است که زبان و هویت خود را در مقابل این توفان حفظ کرد.» خوب اگر منظور شما هجوم فرهنگی است که باید بگویم در اشتباه کامل بسر میبرید چون زبان و ادبیات فارسی چیزی برای ارض اندام در مقابل زبان و فرهنگ و علم عربی نداشته و ندارد کافی است به کتب فلسفی، حقوق و یا هندسه و امثالهم نگاه کنی تا متوجه شوی که بیش از ٩٠ در صد اصطلاحات عربی است ولی اگرمنظور شما به لحاظ فتوحات است باز هم اشتباه میکنید این همه مناطق ترک زبان امروزی و حتی تا هند جزو فتوحات اعراب بود ولی زبانشان عربی نشد و آنچه که شاهان ترک زبان زبان اداری را از عربی به گفته شما فارسی « دری » را انتخاب کردند نه بخاطر قدرت زبان دری « فارسی » بود ه بلکه بخاطر نزدیکی دو زبان و وجود بیش از ٦٠ -٧٠ در صد لغات عربی در زبان فارسی بوده لطف کنید به یکی از نامه ها و یا اسناد قبل از مشروطیت مراجعه بکنید خواهید دید حدود ٨٠ -٩٠ در صد عربی و ١٠-٢٠ در صد لغت فارسی است در حالی که زبان دربار و قشون همیشه ترکی بوده و زبان علم عربی . و در ضمن نوشته ای که حدود سی سال است که به مسئله تاریخ مشغول هستی من باور ندارم چون آنموقع مشغول شعر گفتن به رهبر انقلاب مسعود رجوی بودی و در روابط مجاهدین و در کتابخانه های مجاهدین یافتن