Skip to main content

جناب طبریزی گرامی، اگر به

جناب طبریزی گرامی، اگر به
Anonymous

جناب طبریزی گرامی، اگر به حرفهای خود اعتماد دارد، و برای خلق و در راه مردم و مملکت فعالیت سیاسی میکند و دلش به حال مردم ایران میسوزد، اگر اخلاق بشر دوستی دارد، و به وجدان روزنامه نگاری باور دارد، برای اینکه شک و شبهه را از خود دور سازد، اول از پستوی نهانگاهش بیرون آید، چهره خود را بخوانندگان نشان دهد، مردم بدانند با کی سر و کار دارند. بعد بالای منبر برود. اینکه نمیشود مثل جن بسم الله، در پس پرده غایب شود، و مثل امدادهای غیبی پیام بفرستد. تا زمانیکه ایشان خود را مثل ارواح نافدا از انظار غایب کند، و مثل محجبه ها از مردم مخفی شود، و علیه نویسندگان ایران گلوبال که با صداقت عکسشان را بالای مطلب خود میگذارند، سنگ پرتاب کند، و مثل امدادهای غیبی جیم شود، نوشته هایش به عکس خود بدل خواهد شد. چون من خواننده نمیدانم این صدا از چه منبعی بلند است. ممکن است ایشان آدم صادقی باشد، وهیچ قصد وغرضی

نداشته باشد، اما چون مثل اطلاعاتی های رژیم در پشت پرده عمل میکند، خود را مشکوک میکند. این رفتار، رفتاری غیر اخلاق روزنامه نگاری است. ایشان با مقاله های کیلوئی و تکراریش، صفحات سایت ایرانگلوبال را پر کرده است، ایشان باید به آن درجه صادقت و اخلاق سیاسی برسد، که اول خود را به جامعه معرفی کند، بعد روده درازی فرماید. قدم اول هر کار سیاسی صمیمیت، اعتقاد بگفته خود، جلب اعتماد مردم و خوانندگان، و از همه مهمتر جسارت سیاسی است. کسی که جرات ندارد، خود را بمردم نشان دهد، و از فرط انتقاد، در صندوق پنهان میشود و سرش را در چاه ظلمت فرو میکند، انتظار دارد، مردم و خوانندگان به وی اعتماد کنند، حرفهایش را قبول کنند؟ من تعجب میکنم ایشان یک مطلب دارد، و هر بار بطور تکراری آن را در صفحه قرار میدهد. کسی که جرات نشان دادن چهره خود به مردم را ندارد، فردا چه کاری از دستش ساخته است؟ من شخصا فردا در ایران با تمام تفاوت نظری که با آقای اقبال اقبالی دارم، حتا ممکن است به وی رای دهم. چون عقاید وی را می شناسم. چهره اش را می شناسم. میتوانم با وی بحث کنم نقطه نظراتم را بیان کنم. یا حرفش قبول میکنم یا رد میکنم. اما هرچه است چهره اش را می شناسم. کم و بیش خط سیاسی اش را می شناسم. همه در یک دوزخ گرفتاریم، واز یک جهنم عذاب میکشیم. طبریزی عزیز لازم است این را بداند، که درمسائل سیاسی دوستی و یا دشمنی ابدی وجود ندارد. دیروز دول اروپائی با دو جنگ جهانی خون همدیگر به شیشه میکردند، امروز بهترین دمکراسی و دوستی را با هم دارند. من آقای توکلی را هرگز شخصا نمی شناسم. در پاره ای موارد با وی تفاوت نظر دارم، اما به شخصیت وی به عنوان یک فعال سیاسی ارزش قائلم. من آقای حسن جداری "شاعر" را از نزدیک نمی شناسم، با تمام تفاوت نظری که با وی دارم، به شخصیت سیاسی ایشان حرمت قائلم، چون چهره اش بر خوانندگان و اهل قلم آشناست. من آقای دکتر یحیائی را نمی شناسم، با وی نیز در پاره ای موارد تفاوت نظر دارم، اما چون انسان صادقی است، چهره خود را از مردم پنهان نمیکند، و بمردم و به حرف خود ارزش قائل است، نسبت به وی حس اعتماد دارم، با تمام تفاوت نظرم. و دهها نویسنده و فعال سیاسی در ایران گلوبال که با عکس و مقالات خود صفحه ایران گلوبال را آزین میبخشند، حس اعتماد و دیالوگ را در بین مردم ایران روز به روز افزایش میدهد، کسی خود را آغا بالا سر دیگران بحساب نمی آورد. چون همه میدانند، که دیگرآن دوران گذشته است، ننه قمری از راه برسد، و بگوید، من بچه ناف تهرونم. مردم با صدای بلند به همچو آدم شونیستی میخندند. چون دوران عوض شده و کسی نمی داند که فردا اصلا ایرانی وجود خواهد داشت، یا نه! به هر جهت قصدم روده درازی نیست. قصدم این است که بخدمت جناب طبریزی عزیزعرض شود، شما هر که میخواهی باش! تا زمانیکه با این زرنگ بازیها جیم شوی، و فکر بکنی چون خودت را پنهان کرده ای، هر چه دلت بخواهد خواهی کرد، کاملا در اشتباهی. جناب طبریزی عزیز! اگه تجربه نداری، حد اقل از جناب یغمائی عزیز چیزهائی یاد بگیر. بدون شیله پیله عکسش بالای مقاله درج است. اینکه ترسی ندارد. اما چندان طول نمیکشد آبها از آسیاب می افتد، و روزی در همین صفحه ایرانگلوبال شرف حضور و چهره ملوستان تسوید میشود تا خوانندگان با قهرمان پنبه ای خود آشنا شوند. طبریزی گرامی! اگه دوست نداری عکس پیری ات را بذاری، عکس نوجوانیت را بگذار. اشکال ندارد.