Skip to main content

با بک خرمدین از آذربایجان :

با بک خرمدین از آذربایجان :
Anonymous

با بک خرمدین از آذربایجان : قدر زر زرگر شناسد قد ر گوهر گوهر شناس زبان پارسی زبان ادب و هنر است زبان دیوانی و دارای صد ها صفت عالیه. برای ما زبان ملی است زبانی است همانند اتوبان که هر دانش پژ وهی از هر قومی سریع و آسان درجات تحصیلی را طی و صد البته که زبان مادری محترم و باید به آن اهمیت فوق العا ده داد .هیچ وقت اجازه نمی دهیم ایران همانند هندوستان شود که نه دانش آموز حرف آموزگار را نمی فهمد و نه آموزگار حرف دانش پژوه را.زبان پارسی نقطه قوتی است برای ما ایرانیان از هر قو م .حکومت و دولت های بیرون آمده از دل حکومت نمی تواند نقش مادر را بازی کند بلکه آنان که دارای رگ وریشه ای هستند از مادر خود می آموزند . بدآ بحال بی ریشه گان و مجمع الجزایر بی نام و نشان همانند ترکان که لغت فرهنگ ,هنر ,دانش , نبردبان و صد ها لغت پایه و مدنیت ساز ندارند چادر نشینی و یرانگری خون اقوام دیگر را ریختن.

یکی از هزاران عیوب ترکان به شهادت تاریخ عینی اینست که قانون و قانون مداری را نمی فهمند یا به عبارتی نمی خواهند بفهمند مها رو رام شدن آنان فقط و فقط با دین است و خوی عجیبی دارند نسبت به دین حال هرچه می خواهد باشد می پرستند .از زمانی که پا ی آنان به سر زمین ایران باز شد می بینید که چه ها بر سر زمین ما آمده. یک فکت تاریخی
ساسانيان براي جلوگيري از ورود طوايف دوردست «آلتائیک» به منطقه فرارود (ماوراءالنهر)، در سرحدات شمالي اين منطقه (سير دريا = رود سيحون) پادگانهاي متعدد به نام «مرزبان» تاسيس كرده بودند كه پس از افتادن ايران به دست عرب، اين پادگانها برچيده شدند و مهاجرت آن طوايف به «فرارود» آغاز گرديد و عباسيان و پيش از آنان حتي امويان به استفاده از مردان اين طوايف در ارتشهاي خود پرداختند كه اصطلاحا «غلام» خطاب مي شدند و از اين طريق قدرت يافتند. قدرت گرفتن سبكتكين هم از همين راه بود. وي عميق تر از پيشينيان خود در ايران خاوري پيشروي كرده بود. مخالفت ساسانيان با ورود آلتائيک ها به قلمرو ايران، نژادي نبود و فرهنگي و رفتار بود. رفتار آلتائيک هاي تهاجمي بود و به علاوه، در تضاد با اخلاقيات ايراني. ملاحضه بفرما ید فرهنگ و مدنیت نداشته را :
روزی که تبریز برای دومین بار به دست عثمانی افتاد نيروهاي سلطان سليمان عثماني درجريان لشكركشي دوم این امپراتوری به ايران، 13 جولای 1534 شهر تبريز را تصرف كردند و سپس متوجه شروان، سلطانيه و حتي گيلان شدند. عثماني ها با استفاده از درگيري داخلی شاه طهماسب صفوي، ضدیت سران ایلات تُرک تشکیل دهنده نیروی قزلباش با یکدیگر و دشواري هايي كه با برادرانش داشت و نیز درگیری دولت صفویان با ازبکان در شمال شرق ایران، پاي به ايران گذارده بودند. اختلاف سران ایلات با یکدیگر به حدی بود که شاه طهماسب نتوانست بیش از ده هزار (و به قولی هفت هزار) نیرو فراهم سازد که این شمار نیرو هم از صوفیان بودند. حال آنکه عثمانی ها با دویست هزار نظامی و سیصد توپ به ایران تعرض کرده بودند. اين عمليات 20 سال پس از جنگ چالدران روي داد كه ضمن آن لشکرکشي هم تبريز موقتا به دست عثماني ها افتاده بود كه در آن زمان اشغالگران بر اثر مقاومت مسلحانه مردم محل و حملات چريکي و مقاومت منفي به ستوه آمدند و طولي نکشيد که بازگشتند. سلطان سليمان ضمن تصرف مناطق غربي ايران، 31 دسامبر 1534 بغداد را که در قلمرو ايران بود متصرف شد. شاه طهماسب پس از افتادن تبريز به دست عثماني ها، پايتخت را از آن شهر به قزوين منتقل ساخت.علت شکست ايران در نبرد چالدران، نداشتن اسلحه نوين (توپ و تفنگ) بود. سران صفويه در آن زمان بکار بردن توپ و تفنگ و کشتن افراد (حتي دشمن) را از راه دور خلاف آيين جوانمردي مي پنداشتند و با اين تفکر شمشير بلند هم حمل نمي کردند که بعدا و عمدتا از زمان شاه عباس اين رسم به دور انداخته شد، ايران داراي يک ارتش ملي و اين ارتش مجهز به اسلحه آتشين شد.
۱- نسل کشی نود درصد مردم تبریز و فروش زنان آنها در بازارهای استانبو ل بسال ۱۵۸۵.
۲- نسل کشی نود درصد مردم خوی فروش زنان آنها در بازارهای استانبو ل بسال ۱۷۲۴.
۳ - نسل کشی کرد های منطقه در سیم ۱۹۳۷- ۱۹۳۸ ۲۷۵۰۰ تن.
۴- نسل کشی کرد های قهرمان مرعش ۱۹۷۸- یک هزار تن .
۵- نسل کشی علویان تا سال ۲۰۱۴ چهل هزار تن.
۶- نسل کشی آشوریان ۱۹۱۴-۱۹۲۳ یک ملیون تن.
۷- نسل کشی یونانیون ۱۹۱۴-۱۹۲۳.
۸- نسل کشی ارامنه ۱۹۱۵-۱۹۱۷ .
هر کسی این ترکان را نشناسند ما آذریان خوب ترکان را می شناسیم . زبان پارسی برای ما ایرانیان زبان دیوانی زبان ملی است و نقطه قوت و افتخار .