Skip to main content

جامعه میدان حرکات « جبر-و

جامعه میدان حرکات « جبر-و
آ. ائلیار

جامعه میدان حرکات « جبر-و-اختیار» است. و همینطور محل حرکات « عاقلانه-و-ناعاقلانه». یعنی حرکات برپایه ی « جبرو اختیار از یکسو - و خرد و دیوانگی، تحمل و عدم تحمل از سوی دیگر» تحقق مییابند.
بستن این حرکات تنها به پارامتر « اختیار و عقل» ذهنگرایی ست و متضاد با واقعیت . .به نتیجه ی درستی هم نتوان رسید.

خود سوزی دستفروش تونس کاری بود بر پایه ی « عدم تحمل- دیوانگی- و جبر» . یک فنومن اجتماعی -سیاسی نا عاقلانه و بر پایه ی عدم تحمل و جبری، اما همین عمل نادرست -خود سوزی-جرقه ی انقلاب را نه تنها در تونس بل در یکسری از جوامع عربی روشن کرد. بگذریم از موفقیت یا شکست انقلابات.

فنومن « جنبش مسلحانه در ایران، زمان شاه» دقیقاً پدیده ای بود نظیر « خود سوزی دستفروش تونس» ، گیرم با نتایج متفاوت.

از این فنومنها، جامعه ی دیکتاتوری را گریزی نیست، ودر شرایط « رسیدگی فنومن» این اعمال رخ خواهند داد.

آنها را نتوان در چهار چوب « عقل و اختیار» بند کرد. درست آن است که واقعیت وجودشان را بپذیریم .
یعنی قبول کنیم که از طرف دیگر حرکات خارج از چهارچوب مذکور و جود دارند و عمل میکنند
و چه بسا « با تأثیرات شگرف و دگرگونساز».
عملگرد جامعه، فنومن های اجتماعی-سیاسی، براساس « سازماندهی عقل» نیست. در این میدان « تنها ممکنات و ضرورتها» عمل میکنند. بدون توجه به عقل و اختیار.

جنبش مسلحانه ی ایران فنومنی بود اجتماعی-سیاسی که اثرات« مثبت و منفی» برجامعه گذاشت. و در کل به رویش انقلاب خدمت کرد.

زندگی این پدیده-جنبش مسلحانه- در هیچ جامعه ی دیکتاتوری پایان نیافته است. و هر آن ممکن است زنده شود و عملکرد داشته باشد. با اثرات مشخص که بعدها میتوان در مورد جوانب « منفی و مثبت- یا در کل مثبت و یا برعکس در مجموع منفی آن» ارزیابی نمود.

در بحث مقاله ی بالا یا کنفرانس مسئله از زاویه ی « عقل و اختیار» نگریسته شده است. و این کار بسیار نادرست است.
یعنی دید کلی کنفرانس یا مقاله با کمال تأسف غلط است.

فنومنهای خود سوزی- مبارزه ی مسلحانه- و مانند اینها، علی رغم میل « عقل و اختیار» وجود دارند و به وقتش نیز عمل میکنند.
اثرات این پدیده ها را نمی توان همیشه منفی ارزیابی نمود. یا لزوم وجود شان را با عقل نفی کرد.

چرخ جامعه بر اساس «ممکنات» میچرخد
و کمتر از امکانات عقلی پیروی میکند.