Skip to main content

دوست گرامی، بهنام چنگائی،

دوست گرامی، بهنام چنگائی،
تبریزی

دوست گرامی، بهنام چنگائی، تاریخ به فراوانی نشان داده است هنگامی که مردم یک سرزمین می خواهند خود را از فرمانروائی ستمگران برهانند کسانی پیدا می شوند که نه تنها ستمدیدگان را یاری نمی کنند بلکه در راه نابودی ستمگران کارشکنی نیز می کنند و نامی که چنین کسانی در میان واژگان سیاسی دارند انگل سیاسی است! چنان که هنگام انقلاب مشروطیت، مردم تبریز از یک سو با نیروهای محمدعلی شاه قاجار می جنگیدند و از سوی دیگر با کسانی که تبریزی بودند و می گفتند: "مشروطه خلاف شرع دین مبین اسلام است!" می جنگیدند و نمونه ای از انگل های سیاسی هنگام انقلاب مشروطیت آخوندی مانند شیخ فضل الله نوری بود، نمونه ها برای انگل های سیاسی در درازنای تاریخ فراوانند اما هم اکنون و در زمان کنونی کسانی که در راه نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه سنگ اندازی می کنند ناسیونالیست ها هستند! آیا تا کنون کسی دیده است که .....

..... به کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ایرانی از آریاپرستی و پان فارسیسم و پان ترکیسم و پان کردیسم و پان عربیسم و پان های رنگارنگ دیگر سودی برسد؟ نه تنها هیچ سودی به ستمدیدگان گرسنه ایرانی از پان های رنگارنگ ناسیونالیستی نرسیده است بلکه چنین کسانی از پان های رنگارنگ آسیب نیز دیده اند چون گفته ها و نوشته های ناسیونالیست هائی که وابسته به زرسالاری و سرمایه داری هستند با رنج ها و دردهای ستمدیدگان و دردمندان ایرانی از بنیاد بیگانه هستند! دوست گرامی، بهنام چنگائی، از دیرباز گفته اند مشت نمونه خروار است و شما اگر به پان نامه های ناسیونالیست هائی که در تارنمای ایران گلوبال تاخت و تاز می کنند نگاه کنید خواهید دید که سخن بر سر چیست! یکی کورش نامه می نویسد، یکی سومرنامه می نویسد، یکی پانترک نامه می نویسد، یکی پانفارس نامه می نویسد، یکی آریانامه نوشته و تقویم های من درآوردی میترائی و سیترائی و چیترائی و آریائی را به کار می برد، یکی درباره زبان مادری می نویسد، یکی درباره زبان پدری می نویسد، یکی درباره زبان عمه ای می نویسد، یکی درباره زبان خاله ای می نویسد، یکی در جستجوی آخوندی است که فتوائی دهد و ازدواج ترک ها را با فارس ها و کردها حرام کند و ..... و ..... و ..... دوست گرامی، بهنام چنگائی، من از شما می پرسم کلنجار ذهنی کارگران و رنجبران و دهقانان و مردم دردمند و درمانده و ستمدیده و گرسنه ایرانی با پرت و پلاها و چرندنامه هائی که این انگل های سیاسی می نویسند و من و شما و همگان نمونه هائی از آنها را در ایران گلوبال می بینیم کوچکترین پیوندی دارند؟ در کجای ایران مردم گرسنه ای که نان ساده برای خوردن پیدا نمی کنند سفت و سخت از این می چسبند که کورش پس از سرفه کردن خندید و یا پس از خندیدن سرفه کرد؟ داستان دبستان به زبان مادری که پانترک ها از آن چسبیده اند نیز نمونه ای دیگر است، در سرتاسر تاریخ ایران ترک ها حتی برای یک بار نیز دبستان به زبان مادری نداشتند اما پانترک ها مانند گرامافونی که سوزنش گیر کرده باشد پیاپی می گویند زبان، زبان، زبان، زبان، زبان ..... نبودن دبستان به زبان مادری هم که حتما تبعیض است! برای این انگل های سیاسی شکنجه و کشتار هزاران تن در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم آخوندی نه تبعیض است، نه ستم است، نه ظلم است، نه حق کشی است! ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت نیز تبعیض نیست! تورم تازنده و یا گرانی های جهشی نیز تبعیض نیست! از کار بیکار شدن کارگران نیز تبعیض نیست! گرفتار شدن زن ها با حجاب سیاهی و تباهی نیز تبعیض نیست! تاراج های میلیاردی گردانندگان و وابستگان رژیم آخوندی با ارقامی نجومی و باورنکردنی نیز تبعیض نیست! تجاوز به زنان و دختران و تیرباران کردن آنها در زندان های رژیم آخوندی نیز تبعیض نیست! شکنجه دادن به کودکان خردسال در زندان های رژیم برای وادار کردن پدر و مادرشان به اعتراف نیز تبعیض نیست! تجاوز به دختری تبریزی به نام الناز بابازاده و کشتن او از یک سو و وادار کردن آدمی بیگناه به اعتراف به قتل الناز با بارانی از مشت و لگد و سیلی و سپس اعدام او نیز تبعیض نیست! شکنجه کش کردن زنی تبریزی به نام روح انگیز دهقانی که مادر دو کودک نیز هست هم تبعیض نیست! و ..... و ..... و ..... پس تبعیض چیست؟ تبعیض تنها و تنها یک چیز است و آن هم نبودن دبستان به زبان مادری است! بنازم به این فهم، بنازم به این شعور! ***** دوست گرامی، بهنام چنگائی، گفتگو کردن با این انگل های سیاسی بیجاست (نرود میح آهنین در سنگ!) و امید بستن ستمدیدگان به اینان نیز سودی ندارد! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/42737