Skip to main content

دوست گرامی جناب تبریزی سلام؛

دوست گرامی جناب تبریزی سلام؛
بهنام چنگائی

دوست گرامی جناب تبریزی سلام؛
بله تبریزی گرانقدر، بازتاب های ناسره و انده ساز این گروه ها چنین تلخ و ناگوار است که نوشته اید. در این میدان تهی و پر از گرد و خاک ریاورزی ها، همه قبلیه گرایان، برتریخواهان و بدتر از همه پان ها یکدست، ما کمونیست ها و چپ ها و فراملی گراها را دشمن یگانگی ایرانیان، مادر پراکندگی های فردا و از همه بدتر، راهنمای از هم پاشیِ یکپارچگی ایران می نامند و می انگارند. و این بسیار چندش برانگیز است. براستی باورکردنی هست که آنها نادانسته اینگونه برچسب های ناروا و نادرستی را بر تلاش انسانی و برابریخواهانه ی ما می زنند؟! و نگران کننده تر آنکه: ممکی است توده ها باور به این یاوه ها
کنند؟
با این همه ما چاره جز کار بیشتر، بردباری، روشنگری اخلاقمند و خستگی ناپذیر نداریم. بگذار آنان تا می توانند همچنان دروغ ببفاند، از ما دیوهای هزارسر آدمخوار بسازند و پیوسته کمونیست ستیزی کنند.

دردآورتر و سهمگین تر از همه اینکه بجای تلاش برای گردآوردن توده های ملت ها باهم، و همسو کردن نیروهای آشوبزده و بجان آمده از ستمگری ولائی در یک راستای فراملی و طبقاتی، و پیرو پایه های شهروندی برابریگرایانه، و مهیای ساختن دانش و بینش رنجوران و رنجبران ِملت ها پیرامون خواسته های همگانی و مسالمتجویانه، و پیش از همه بردن آنان زیر پرچم بزرگ تنگدستان، زمینگیران، ستمزدگان و کارگران که تنها اهرم توانائی اراده ی ما بر رژیم خودرأی است؛ همه ی آنها خیره سرانه و با رفتارهای بیگانه ستیز عشیره ای و ناسیونالیستی و شوینیستی و پانی به پراکندن توان آنها دامن می زنند. و دردا بی پرواتر از دشمن ما " حکومت یکه تاز شیعی" خاک در چشم توده های خسته، بیکار، گرسنه و بیدادرس می پاشند. و این هرگز و هرگز سزاوار انسان دردآشنا به ستمردگی های دوران های شاه و شیخ نیست!

و بیدن سان باید پذیرفت که آنها دانسته و آگاهانه، ملت های ما را در این بازی ماجراجویانه ی مرگبار، همچنان سرگرم داسنان های فارسگرایان، و پیک بینوائی سازی فارس ها کرده و درد پایه ای ناسازگاری ها را که ریشه ژرف در ستم مذهبی و بهره کشی سرمایه سالاری دارد پنهان می کنند و توده های آسیب پذیر را با گمراهی در کوچه پس کوچه های ناچیز این قومی و آن بومی و کدام باستانی های بی هودگی سرگردان می کنند.

تبریزی جان خسته نشوید! ما تازه در آغاز راه فردای بی آخوند( سکولاریسم) و حقوق برابر ملت ها(فدرالیسم) و ای بسا بریدن دست زور و چپاولگری و نابرابری زدائی ها ( سوسیالیسم) هستیم.

باسپاس از پانویس ارزشمندتان و همچنین برایتان تندرستی آرزو می کنم