Skip to main content

جناب آتاش سلام؛

جناب آتاش سلام؛
بهنام چنگائی

جناب آتاش سلام؛

نوشته اید:
در این مقاله تلاش شده است فارسگرائی یا بقول ما پانفارسیسم در ایران انکار شود. به عبارت دیگر آگاهانه یا نا آگاهانه تلاش شده است دهن قربانیان این پدیده در ایران بسته شود. یعنی حق اعتراض از آنها در این مقاله گرفته شده است .

دوست گرامی! من یک نفر بیش نیستم و به سهم خود، در باره حقوق خودمدیریتی ملیت ها، زدودن نابرابری ها و کنارزدن ستمزدگی های پیشین و موجود کوشیده ام. و دیری ست فدرالیسم را راه چاره ی آغازین فردای ایران می دانم. ساختار و راهکاری که باید در باره اش بسیار خواند، شنفت و گفت؛ تا مگر با دانش بیشتر، اراده ی آزاد و گفتمان پلورالیستی و سراسری بهترین راهبردها بسوی همزیستی برابر و همبسته شناسائی شود.

شما از پان فارس ها گلایه دارید. من نیز! اما فراموش نکنید که پان ترک ها هم دست کمی از آنها ندارند و باور مرا به نوعدوستی، زیر لگد خود سخت له می کنند.

بنا بر این شیوه های هردو سو و دیگر گرایش های هموند و تندرو، بسان تف سربالاست و بروی تک ما می افتد و دشمن مشترک ما را شاد و شنگول می کند.

ناگزیر باید بگویم که من هرگونه رودرروئی ملت های همدرد را چه پیش و یا پس از سرنگونی رژیم ستمگر شیعه نادرست شناخته و آنچنان روش هائی را هیچگاه شایسته " انسانمداری" نمی دانم. و از تکرار بارهای بار خودفریبی همه ی طیف های پان و راسیست حالم بهم می خورد و از آن واکنش های چندسویه این سردرگم های ضدبشر جز رنج، سود و بهره ای نمی برم.

و این (( بازتاب های کور همگانی از مدافعان این ملیت ها را جز روند تیشه بر ریشه زدن خویش نمی دانم.))

از اینکه این مقاله و داده هایش مورد دلخواه شما نیست بسیار متاسفم. با ابنوجود من در این نوشته ی کوتاه تلاش کرده ام تا همگان را یکسان به بررسی چالش های روز، شناخت دوست و دشمن، آگاهی از موانع راه، و چگونگی الزام همکاری ها و سازش های رنگین ملت ها را که در سایه خشم و کین بی هوده مانده اند به روشنا کشانده، و در بهترین دست آورد آن، دشمنی و ویرانگر توان خودی را که در میانمان بیدادمی کند دوربرانم.

در کنار آن، دوستان را از استفاده ی روش های گوناگون گمراه کننده ی حقیقت هوشیاری داده، و تک تک شان را از بررسی های دلبخواهی سکتاریستی ـ ایدئولوژیک که بما آسیب می زند هشدارداده و به چالش تحقیقی و عینی دعوت کرده ام. و سبک گفت و شنود بسیار زشت و بی ارزش آنانرا نقدکردم، و همگام با آن هرگونه بدبینی آفرینی های ستیزافکنانه را دوسنانه پرهیزداده ام. و آن رودرروئی های چندسویه را که جز خوزنی نیست، آرزو کرده ام که از دایره ی دیالوگ ها به بیرون از این میدان خودشکنی کشانده شوند.

و براستی بیش از این ایده ای ندارم. من می خواهم بیاری دوستداران شیوه های گفتمانِ بهره ساز، بردباری پرچم ما باشد و هریک در برابر خواسته های رنگین ملت ها آرام بماند و اراده ملیتی اش را با ملت های دیگر برابر ببیند و همراه آشتی اجتماعی ـ طبقاتی باشد. تا هموند خواستگاه های اجتماعی آنها را بهم نزدیک کرده و آزادانه فریاد دادجوئی همدیگر شوند.

جناب آتاش!
من دیگرستیزانِ خودخواه را با هر پان و نامی که داشته باشند دشمن نان، آزادی و برابری نوع ایرانی می دانم. و جای شان را در میدان داد و ستد دانش و اندیشه ورزی نمی بینم. چنین می نماید که آنان پیرامون یافتن راهکارهای ناشناخته و ضروری نمی خواهند پویا و جویا باشند و بیاری همدردان و همفکری با آنها بتوانند برای زدودن نابرابری های فراوان، از دستآورد زورمداران و گردنگشان شاهی و شیخی، و بسود ملت های محروم مان چاره یابی کنند و حق تعین سرنوشت ملت ها را به گفتمان روز کشانده و آینده ایران را برای همبستگی های بزرگ نزدیک سازند.
با سپاس و تندرست باشید