Skip to main content

جناب آتاش سلام؛

جناب آتاش سلام؛
بهنام چنگائی

جناب آتاش سلام؛
از مهرتان سپاسگزارم. برای من هم گفت و شنود با شما دلنشین است.
نوشته اید:
سلجوقیان ، صفویان ، عثمانیان را نمی توان بعنوان پان معرفی کرد. اگر آنها پان بودند زبان فارسی را به دربارشان راه نمی دادند. پس نباید نتیجه ی غلط گرفت .

بله درست است برای صاحبان ثروت و حکومتگرانِ با قدرت کمتر مسئله آموزش به زبان مادری، وابستگی های مستقل ملیتی و دلبستگی های تاریخی فرهنگی برجسته و پایه بوده است. مرسوم است که در میان ما چپ ها گفته می شود: سرمایه وطن ندارد و هرجا سود باشد آنجا وطن اوست و البته چنین نیز می باشد.

آنها (سرمایه داران و قدرتمداران ) برای سرکردگی های خویش، نگهداری قدرت سیاسی و انباشت بیشتر دارائی های شان، بی هر اما و اگری تن به هر لجنی می مالند و در بزنگاه سرنوشت سازِ مرگ و زندگی، هرگز تعهدی به مردم هم ولایتی و همخونی و همزبانی نشان نداده و گرایش اخلاقی نیز ندارند.

در مورد آن سه امپراتوری بالا نیز این اصل صادق است!

زبان فارسی در آن برهه های تاریخی نسبت به زبان ترکی بی گمان دارای اهرم پیشبرنده تر بسود آن نظام ها بوده، و آنان این زبان را به زبان ترکی ترجیح داده اند. و در نتیجه مصلحت " نظامِ دربار و حفظ دیپلماسی هریک از امپراتوران" قطعا می باید آشکارا ایجاب کرده باشد که به زبان فارسی گفتمان داشته باشند و آنگونه نیز بوده و بکاررفته است.

ولی طرح این نکته در نوشته ی من، نه بر سر پانیست بودن آنها که چنین نیست، بلکه آن گفتگوی دیگری را نیازدارد تا به چند و چون آن پرداخت. منظور من از آن نمونه های دربارهای خلافت ترکی این بود که شاهان، آگاهانه و با رغبت گرایش به زبان فارسی داشته اند. و دلبخواهانه آنرا برگزیده اند.
ای بسا که هدف آنها بیشتر این بود که از زبان فارسی بسود دم و دستگاه خود اعتبار و یا بهره برداری مصلحتی کسب کنند؛ و کرده اند.

گرایش به زبان فارسی برای آنان هرگز ریشه ی پانیستی نداشته است. همانگونه که زبان فارسی برای رژیم ولائی درست عکس آن سه قدرت سیاسی مقتدر ترکِ پیشین، تنها ناگزیری پذیرش و اجتناب ناپذیری در تن به زبان فارسی بوده است و آخوند چاره ای جز این نداشته و ندارد.
و براساس این استدلال ساده، درست نیست که یک رژیم بشدت خودکامه مذهبی، و آنهم از نوع شیعی با تمرکز فوق قدرتِ نیمه خدائی مطلق و نرمش ناپذیر را دلبخواهی پارسگرا گفت! زیرا هیچ یک از نشانه ها، دیدگاه ها و راهکارهای ارتجاعی این بساط مذهبی و مرتجع، به دعاوی شوینیستی فارسگراها که ما نمودارهای آنها را بخوبی می شناسیم دمخور نیسن و با پوینیسم آنها نمی خواند. و نکته واهی پارسگرائی توسط دیگر پان ها جز ترفند نیست و بهمین خاطر بی پایه می باشد.

چراکه اگر آن سه امپراتوران پیشین، انتخابی زبان دربار را فارسی کرده بوده است؟! این مورد و عنوان و برچسب را به رژیم ولایت فقیه مطلق دادن و چسباندن هرگز درست نیست.
باوردارم که اگر رژیم می توانست و یا در آینده بتواند برای زبان فارسی که با فرهنگ او بیگانه است تره هم خوردنمی کند و آنرا با نفرت تمام از گردونه ی گفتمان اجتماعی و سراسری به بیرون از جهان واقع پرتاب می کرد؛ و بجایش شاید بنا به مصلحت دین اسلام، زبان عربی می توانست بهترین باشد. که البته شانسی ندارند زیرا زبان عربی تا پایان دوره دبیرستان متوسطه تدریس شده و می شود؛ ولی گرایش به عربی بجز در میان آخوندها جندان پیشبرد نداشته و ندارد.

با این وجود همه ملت ها حق مسلم آموزش به زبان مادری را تا بالاترین دوره دانشگاهی دارند و باید هم پس از سرنگونی رژیم خودکامه داشته باشند و همه ی ما چپ ها و نوعدوستان فراملی نگر پشتیبان این حقوق ابتدائی ملت های بوده و می باشیم.
تندرست باشید