Skip to main content

به تأثیر « هنر» خلقها و ملتها

به تأثیر « هنر» خلقها و ملتها
آ. ائلیار

به تأثیر « هنر» خلقها و ملتها در یکدیگر کمی اشاره شد. نکته مهم دیگر تأثیر هنر در سیاست است.
چه «هنر شعر وموسیقی» وچه عرصه های دیگر. یعنی فرهنگ خلقها که متقابلا به هم تأثیرمیگذارند در عرصه سیاسی نیز
بهم دیگر اثر میکنند.
در آراز- آراز که یک یا چند بایاتی ست فعالان سیاسی با تغییر « من به خلق» ماهیت سیاسی به بایاتی داده اند.
سیاست از فرهنگ مردم بهره میگیرد و بر عکس آنهم صادق است.
این تأثیر پذیری و تأثیر گذاری در آهنگ ها هم صادق است.
آهنگ سحر با مراببوس یکی ست. و همینطور« تأثیرات متقابل»دیگر هم در شعر و موسیقی و غیره وجود دارد و اینها کاملاً طبیعی ست.
فرهنگ ها در سیاست اثر میکنند و برعکس. خلقها در فرهنگ هم دیگر نیز تأثیر متقابل دارند.
در سطح منطقه و جهان نیز چنین است. از این روست که افسانه های آسیا را در اروپا و برعکس مشاهده میکنیم.
فرهنگ و هنرها همدیگر را تکمیل میکنند.

به شرط اینکه فرهنگ ها آزاد باشند و بتوانند به فعالیت و حیات طبیعی خود ادامه دهند. وگرنه همه ی فرهنگها زیان و ضربه می بینند.

نقد فرهنگها نیز وجود دارد که خود داستان دیگری ست.
زمانی در فرهنگها، قربانی کردن انسان در پیشگاه خدایان رسم بود که از راه « نقد و مبارزه» این رسم برافتاد و جایش را به حیوانات داد که تاکنون نیز ادامه دارد. و اکنون حیوان دوستان به حق با این رسم عقب مانده مبارزه میکنند. و...

فرهنگها مخلوط و ترکیبی از ارزشها و اعمال « مثبت-منفی » هستند.
منفی ها به علت « کهنگی، کمی دانش، و ابتدایی بودن ابزار» پدید آمده ، دوام آورده ، و نیاز به تغییر دارند.
ضرورت زندگی ست که « پیشرفت » از میان موانع منفی راه خود را باز کند. هر چند چیزهای منفی برای ما عزیز باشند. و معمولا نیز « عزیز» اند. و « مقدس».
مانند عمل قربانی کردن انسان در پیشگاه خدایان. که هزاره ها ادامه داشته است.

در عمل « قربانی کردن انسان» تنها فرد قربانی نشده بل « بخشی از پیکر بشریت، تمدن، حیات بشری» ، قربانی شده است.
« روابط انسانی و اجتماعی» بخشی از بشرزمین قربانی شده است.
در چیزهای منفی که امروزه در فرهنگها وجود دارند نیز داستان و تراژدی چنین است. و نه جور دیگر.

ممنوعیت یک قرنی « فرهنگ خلقها در ایران» قربانی کردن فرهنگ اکثریت مردم ایران در پیشگاه خدایان است.
سر بردن این فرهنگ برپای خدایان است.
ضرورت زندگی ست که « این قربانی کردن» منسوخ شود.
هیچ چیز زیباتر از حفظ حیات زیبای« انسان و طبیعت» نیست.