Skip to main content

با درود و احترام خدمت جناب

با درود و احترام خدمت جناب
اقبال اقبالی

با درود و احترام خدمت جناب خسرو گرامی
هدف من از آنچه در بالا آمده است، بچالش کشیدن فرهنگ و منش آمرانه (بوروکراتیک) در همپیمانی های سیاسی است و نظری ست برای چکش کاری و صیقل یافتن نوشته شده است. از این لحاظ خوشحالم که نظرتان را بیان کردید. نوشتید:
"هیچ ترکیبی نمی تواند تنوع موجود در جامعه ایران را بازتاب دهد. مهستان و یا موسسان می باید نخست با متحدان طبیعی یک جریان سیاسی دموکراتیک شکل بگیرد و در انتها سایر گروه ها به آن بپیوندند."
شاید این کاستی نوشته باشد که به نیروهای سیاسی - اجتماعی مخاطب نپرداخته است، اما از روح حاکم بر نظر مشخص است که سخن من از اپوزیسیونی ست که 1- برانست تا از حکومت اسلامی عبور کند، 2- سکولاردمکرات است و 3-بر محور ساختن ایران فردا همپیمان میشوند.
نظر شما را کاملن درست می دانم که "هیچ ترکیبی نمی تواند تنوع موجود در جامعه ایران را بازتاب دهد". و اضافه بر ان،

ما باید تفاوت های سیاسی مان با سیاست های پوپولیستی را بمردم نشان دهیم تا همه بدانند که ما با نیروهای عقب مانده سیاسی - اجتماعی در جریان مبارزه برای ازادی و دمکراسی نتنها هم پیمان نیستیم، بلکه اندیشه ها و سیاست های ارتجاعی - فاشیستی آنها را فاش می کنیم.
برای یک پیکار آزادیخواهانه و سکولار دمکراتیک، ما دست همپیمانی بسوی نیروهای سیاسی - اجتماعی دراز می کنیم که متعلق به این جبهه باشند. بنابراین تنوع در اپوزیسیون در درون جنبش آزادی، دمکراسی و سکولاریسم مطرح است.
هنگامی سخن از مهستان میشود، مجلس (انجمن) خبرگان باورمند به برکناری حکومت اسلامی و ایجاد نظام سکولار دمکراتیک باشندگان ایران مطرح است و نه جماعتی که خود آسیب جنبش و مبارزات سیاسی اجتماعی و فرهنگی مردم هستند.
جناب خسرو عزیز؛ من نمی توانم با این فرهنگ، منش و سیاست موافق باشم که عده ای پرچمی را بلند کنند و دیگران به آنها بپیوندند. تجربه 38 سال گذشته نشان داده که کسی زیر پرچم دیگری نمیرود. باید نهادی ملی بر فراز جویبارهای جنبش (و توسط خودشان) ایجاد شود که سکان هماهنگی مبارزات برای برکناری حکومت اسلامی و انتقال قدرت بمردم (مجلس موسسان نظام نوین) را در دست گیرد. آنچه مورد بی مهری قرار گرفته و می گیرد اینست که در جریان کنفرانس ها، اتحادها و .. نگاهی به بدنه جنبش (پایه سیاسی- اجتماعی) نمیشود، در حالیکه سیاست درست، جلب مداخله گری جویبارهای محافل، گروها و تشکل های باورمند به آزادی ایران و برقراری نظام سکولار دمکراتیک، برای تعیین سرنوشت میهن و جانعه شان است.
من بر این نظر هستم که اگر محافل و تشکل های فراوان سیاسی- اجتماعی و فرهنگی که در ایران و خارج از ایران موجود هستند، بتوانند بر سر چند خواست بنیادی؛
1-آزادی، و سکولار دمکراسی برای ایران،
2- گذر از حکومت اسلامی و انتقال قدرت به مجلس موسسان،
3- تشکیل مهستان ایران جهت هماهنگی اهداف طرح شده،
همپیمان شوند، پیروزی بزرگی برای ایران و ایرانیان رقم زده میشود.
با مهر و احترام
اقبال