قسم حضرت عباس را باور کنیم یا

و عدم قبول درخواست کفشگر توسط انوشیروان ، اثبات شد که این موجود خیالی نه تنها دادگر نبوده بلکه اصلا وجود خارجی نداشته ، اکنون مبحثی در مورد دانشگاه جعلی جندی شاپور طرح میکنیم . نوشته شده در دوران انوشیروان ، دانشگاه خیالی جندی شاپور ( که بیشتر شبیه خرابه های یک کاروانسرای مربوط به 150 سال پیش است ، تا دانشگاه ) به اوج شکوفایی و قدرت علمی خود می رسد . فارغ از این سوال که دستاورد های علمی این دانشگاه چی بوده ؟ می پرسیم چگونه در سرزمینی که چنین دانشگاهی وجود داشته و عمومی هم بوده ، انوشیروان حتی در قبال پرداخت هزینه لشکرش توسط کفشگر ، اجازه تحصیل به پسر او نمیدهد ؟!!!! اگر علم در انحصار طبقه ( خخخخخ طبقه ) اشراف و شاهزادگان بوده ، پس دانشگاه جندی شاپور چی بود ؟ دانشگاهی که در آن یونانیان پذیرفته میشدند کتاب های هندی ترجمه میشدند ، اما وقتی می پرسیم چرا به اندازه سر سوزن نشانه ای از علم دوران ساسانیان وجود ندارد ؟ جواب می دهند چون جامعه ساسانیان طبقاتی بود و کسی حق تحصیل علم نداشت . یعنی خنده دار از این واژه " جامعه طبقاتی " و تقسیمات آن در عمرم نشنیدم ، آدم یاد جامعه مدرن قرن بیست و یکم سوئد می افتد . ببینید اذهان را به چه یاوه هایی پر کرده اند . پیرو همین تناقض بزرگ و آشکار به وجود کل سلسله ساسانیان اعم از قباد و اردشیر بابکان و شاپور و هرمز و انوشیروان و . . . خط قرمز بکشید و همه آنها را به زباله دانی تاریخ بسپارید چون هرگز در جهان افسانه ای به بعد و اندازه افسانه سلسله های اشکانیان و ساسانیان نه ساخته شده نه ساخته خواهد شد . از هخامنشیان نیز بعد از خشایارشا بقیه شاهان را به زباله دانی تاریخ بسپارید چون بعد از خشایارشا تمام قصه های هخامنشیان افسانه هایی بیش نیستند . در غیر این صورت آیندگان در مورد شما قضاوت خواهند کرد . قضاوتی که اکنون ما در مورد قصاب های تفتیش عقاید قرون وسطی می کنیم .