Skip to main content

چگونه ممکن است نیروی مرتجع،

چگونه ممکن است نیروی مرتجع،
آ. ائلیار

چگونه ممکن است نیروی مرتجع، قدرت توده ی عقب مانده را تصاحب کند، ولی نیروی مترقی، نتواند توده را به دنبال خود بکشد؟

1- بین توده ی مرتجع و نیروی مرتجع یک چیز مشترک است، آنهم همین عنصر « ارتجاع» ست. هر دوی اینها در « دنیای روحی» عقب مانده و ساده نگریهای خود، مشترک و متحداند. از این رو توده بر پایه ی زمینه فکری سطحی خود به راحتی به سوی شعار های نیروی مرتجع کشیده میشود.

پاسخ یک در مقاله ذکر شده و در تکمیل آن پاسخ 2 را اضافه میکنم:
2- -نیروی دموکرات « نگاه ذهنی یا خیالی به کسب قدرت دارد»، ولی بعکس نیروی ارتجاعی دچار « خیال» نیست و « نگاه عینی»
دارد. این عینی نگری باعث میشود « با سرعت زیاد و با استفاده از امکانات موجود» قدرت مردم را تصاحب کند .

ارتجاع، ضعف و قدرت و امکانات بالفعل و بالقوه ، اهداف عاجل و آتی ، استراتژی و تاکتیک خود را دقیق و سریع مشخص و سازمان میدهد؛ چون ژنرالهای نظامی ماهر در جنگ .
اما از آنجایی که« نیروی دموکرات» روشنفکر است و در عالم « فلسفیدن غرق»، به هنگام کسب قدرت ، تسخیر قله نظامی، خیال بافی میکند.
این خصلت غیر نظامی گری اجازه نمیدهد محاسبات و اعمال نظامی انجام دهد . ارتجاع در کسب قدرت یک ژنرال است ، و دموکرات یک سرباز هم نیست.
در شرایط دیکتاتوری برای پیروزی دموکراسی نیاز به جیاپ هست نه به افلاطون.

نیروی دموکرات جامعه ایران هنوز صاحب یک جبهه ی متحد یا یک سازمان مورد اعتماد همگانی در جامعه نیست.
در این اندیشه است که هدف سیاست آیا واقعا کسب قدرت است ؟ وووو
معنی این کار آن است که جناب مرتجع بفرما قدرت به شما تعلق دارد، برای ما « مردار» است.
کارفلسفیدن در سیاست به شرایط استقرار دموکراسی نیاز دارد . در دیکتاتوری برای پیروزی نیاز به وجود جیاپ هاست. وگرنه ارتجاع طبق معمول برنده است.