دوست ندیدهی همنام، نادر عزیز. با درود و عرض ادب صمیمانه.
آنچه را شما نوشته اید و در این مختصر، واقعیات بسیار تلخی هستند که به نظرم به راستی تکان دهندهاند. ناگفته پیداست که ادامهی کاروان اسلام نیازی به نوشتن من ندارد و در پدیدارهای جمهوری اسلامی ایران و داعش در عراق و سوریه و چندین نقطهی دیگر دنیا به ظهور رسیده است.
اما در مورد روشنفکران دههی 30متاسفانه همین امروز هم همآن تجارب را تکرار میکنند و حتما خبر داری که برای مثال و همین یکی دو هفتهی اخیر حزب چند نفره تشکیل دادند! ولی در مورد پروین دختر ساسان، بیان شما پرده از واقعیتی آنچنان تلخ بر میدارد که گفتنی نیست. و متاسفانه زنان بسیاری سورهی ساء و ثلاثه التزویج را پذیرفتهاند و در حجره هایی که هدایت از آنها قی میگرفت مثلا در جوار امام رضا و در محافل فراوانشاندر تهران و دیگر شهرها، سیغه میشوند و بر حقارت شعور انسان امروزی
خوب شما تصور کنید که هدایت امروز زنده میبود و می دید و درین صورت چه عکسلعملی از او سر می زد؟
من خوشحال شدم که نظر شما را اینجا دیدم زیرا که اینرا فهمیدم که هنوز هستند کسانی که مثل هدایت فکر میکنند و صداقتشان پایدار و نوشته یا گفته هایشان با کرداری درست وانسانی، در میان اجتماع پیرامون؛ موثر است. و این همآن چیزی است که فناتیکها از آن خوششان نمیآید و اگر دستشان برسد، از خون ریختن ما هیچ ابایی نداشته و ندارند_ فریدون فرخزاد و خیلی های دیگر، دلیل این موضوعاند. اما مرا شخصا ترسی از ایشان نیست و هر روز بر نفرتم از این اردوگاه ضد انسانی، می افزاید.
زنده و پادار باشید