Skip to main content

باید دانست که ماهیت تجزیه

باید دانست که ماهیت تجزیه
بهمن موحدی(بامدادان)

باید دانست که ماهیت تجزیه طلبانۀ برخی از مطالبات و یا حرکت ها می تواند از دو جهت به ضرر منافع خلق محروم ایران تمام شود : از یکسو زمینه برای مطامع قدرتهای بیگانه ی ضد ایرانی باز می شود، تا در جهت استراتژی امپریالیسم و صهیونیسم برای ایجاد ملت های کوچک سلطه پذیر، نقشه ی تجزیه ی ملت ایران را در خوزستان، بلوچستان، کردستان و آذربایجان به پیش ببرند و از سوی دیگر، دست رژیم ضد خلقی آخوندی – بازاری را باز می گذارد تا به بهانه ی مقابله با «خواستهای تجزیه طلبانه»، به سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردم محروم مناطق مختلف کشور بپردازد. رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی بیش از همه از ماهیت سرکوبگرانه و قدرت تخریبی اش در ایجاد تفرقه و فروپاشی وحدت ملی ایرانیان آگاه است و لذا تلاش دارد از طریق سرمایه گذاری بر روی عناصر و عواملی که در انتهای خط به وزارت اطلاعات و ارگانهای سرکوبگر این رژیم وصل می شوند، آنها را به طرح

شعارهای رادیکال مطالبات ملی و تجزیه نهایی ایران وادارد تا از این رهگذر به اهداف پلید تفرقه افکنانه خود بین مبارزان و مردم دست یابند.
مردم ما در سراسر ایران باید هشیار باشند و اجازه ندهند که خواستهای بر حق شان برای آزادی و عدالت اجتماعی، که تنها از راه سرنگونی تمامیت رژیم میسر است، به راههای فرعی و بیهوده کشیده شود. خواستهای توده های محروم ایرانی مشخص است سرنگون سازی رژیم آخوندی-بازاری در تمامیت خود از طریق مبارزه ی قهر آمیز توده ای، استقرار یک حاکمیت مردمی که ساختار طبقاتی نابرابر جامعه را به سود منافع طبقات محروم کشور دگرگون سازد و زمینه های پایدار مردم سالاری و عدالت اجتماعی را فراهم سازد.
این خواستها البته به دلیل آنکه طبقات محروم جامعه در حال حاضر فاقد نمایندگان سیاسی واقعی خود هستند به صورت روشن و بدانگونه که در بالا آمد بیان نمی شود، اما این خواستها از ذات جامعه شناس سیاسی و طبقاتی توده های محروم بیرون می آید. تا روزی که باشند تشکل های برخاسته از میان این طبقات، که مطالبات اجتماعی آنها را به روشنی مشخص سازند. تا آن روز اما وظیفه ی ما نیروهای مستقل و مردمی است که توضیح دهیم : قوم گرایی و تجزیه طلبی زهر واقعی مبارزه ی طبقاتی است، زیرا قوم و زبان و مذهب را به جای طبقه ی اجتماعی، که جبهه بندی اصلی جنگ خلق است، قرار می دهد. نبرد اکثریت مردم ایران با رژیم سرمایه داری آخوندی- بازاری یک «نبرد طبقاتی» به معنای واقعی کلمه است. تنها ایراد آن این است که سازماندهی شده نیست. اما این نبود سازماندهی که ناشی ازشدت سرکوب و ضعف اپوزیسیون است نباید ماهیت طبقاتی اعتراضگری اجتماعی در ایران را از نظر دور دارد.
جان کلام اینکه شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اپوزیسیون و بقای 39 سالۀ رژیم این بوده است که سازمانهای سیاسی نتوانسته اند ماهیت و مرزبندی طبقاتی مبارزه ی سیاسی را بر علیه رژیم در میان توده های جا بیاندازند. در شرایط کنونی ضروری است قشرهای معترض جامعه را از خطرات قوم گرایی و گرایش های نازای تجزیه طلبانه آگاه ساخته و آنها را نسبت به چرایی و چگونگی نبرد طبقاتی برای درهم شکستن رژیم آخوندی - بازاری جمهوری اسلامی روشن سازیم. آنگونه از روشنگری که منجر به ایجاد آگاهی طبقاتی و تشخیص های درست خود جوش در میان توده های محروم جامعه شود.