Skip to main content

به آقای lachin

به آقای lachin
بهمن موحدی(بامدادان)

به آقای lachin
خوزستان ، آذربایجان ، بلوچستان و کردستان اسکاتلند نیستند و ایران هم بریتانیا نیست. هرکشوری شرایط خود را دارا می باشد، اسکاتلند و ایرلند شمالی توسط امپریالیزم بریتانیا اشغال شده اند، همانطور هم که گفتم سرزمینی مثل اسکاتلند هیچ گاه بخشی تاریخی از خاک انگلستان نبوده است. اسکاتلند تا قرن 18 میلادی (1706) به عنوان یک پادشاهی مستقل از انگلستان وجود داشت. اما استانهای کردستان و آذربایجان و خوزستان و بلوچستان، همیشه بخشی تاریخی از ایران بوده اند و به هیچ وجه توسط ایران اشغال نشده اند. مرزهای ایران دمکراتیک و تاریخی است .
در ضمن آقای lachin ، اسکاتلندی ها به هیچ وجه خواهان پاک سازی اتنیکی نیستند و اینکه منطقه ما اسکاتلندیست و هر چه ترک و کرد و انگلیسیت باید به مناطق خود بروند را خواستار نیستند .
در باصطلاح جهان سوم، از بنگلادش (سابقا پاکستان) تا تیمور شرقی (سابقا اندونزی) و

جمهوری سودان جنوبی (سابقا سودان) یک نمونه هم نیست که تجزیه کشور و استقلال یافتن یک گروه کوچکتر قومی و یا مذهبی نتیجه مثبتی داده باشد.
در خود اروپا اگرچه نمونه چک و اسلواکی هم صلح آمیز و هم مجموعا موفق بوده است، اما نمونه های یوگسلاوی به نسل کشی، ترور و خرابی منتج شده و در نهایت با دشمنی و یا حد اقل مناسبات سرد شش کشور جدید الاستقلال کنونی منجر شده است.
مُد شده اقلیت ها از اکثریت ها جدا بشوند، اقلیت ها اصولا تا هر جا و هر چیز که طلب کنند برحق باشند اما اکثریت ها نتوانند اعتراض کنند و اگر اعتراض کردند متهم به این و آن شوند. کشور ها هم همینطور، چه بزرگ و چه کوچک. مُد شده اینها را ابتدا در ذهن خود و آنگاه در زندگی واقعی و در عمل به گروه های قومی، مذهبی زبانی تقسیم بکنیم، مهم نیست با کدام معیار، اما تقسیم بکنیم. همه اش هم مبتنی بر این اصل که ملت های از نظر قومی، مذهبی و یا زبانی مخلوط و رنگارنگ، علی الاصول نمیتوانند و نباید در یک کشور، یک ولایت و یک استان و یا یک شهر زندگی کنند و همسایه باشند. اصولا نمیتوانند با همدیگر در صلح و صفا باشند و باید در آن صورت حتما بین آنها جنگ و جدل شود. بنا بر این بهتر است تُرک ها جدا، کُرد ها جدا، سنی ها جدا، شیعه ها جدا باشند، کشور هایشان و حتی شهر ها و محله هایشان جدا باشد. یهودی ها برگردند بروند به اسرائیل، مسیحی ها را هم که کشور های اروپائی میگیرند. بعد از ده بیست سال هم آنچه که از این منطقه و جغرافیا باقی خواهد ماند 41 کشور کوچک بجای 14 کشور بزرگ و کوچک است با مناسباتی فوق العاده خصمانه با همدیگر – کشور هائی کوچک، ضعیف، از نظر قومی و مذهبی یکرنگ و یکنواخت که نه کسی در دنیا آنها را جدی میگیرد و نه آنها کار چندانی از دستشان بر میاید.