Skip to main content

کامنتهای برخی دوستان نشان

کامنتهای برخی دوستان نشان
آ. ائلیار

کامنتهای برخی دوستان نشان میدهند اندیشه همچنان در چهارچوب « ناسیونالیسم حاکم-محکوم» محبوس است.
سئوال این است ، آیا این دایره ، پاسخ گوی مشکلات جامعه ی ماست یا نه؟
مقاله به این پرسش جواب منفی داده است.
و اندیشه ی « هومانیسم رهایی بخش» را به جای آنها پیشنهاد کرده و توضیح داده .
با متد « سئوال-آزمایش» لازم است به مشکلات نزدیک شد و پاسخهای نسبی را کندوکاو کرد که هیچ « نسخه و بسته آماده ای» برای حل دشواریهای زندگی وجود ندارد ، تنها « زاویه و متد برخورد» مشخص شده که شاید در عمل و آزمایش مشکل گشا باشد. باید امتحان کرد و خود به « کارایی و عدم کارایی» این زاویه و متد رسید. راه دیگری وجود ندارد.

هیچ اندیشه و نسخه ی بسته بندی شده ای برای بهزیستی انسان ، برای رهایی او از « وحشیت بدتر از حیوانی اش» وجود ندارد،
تنها « جهت و متد» برای یافتن راه حلهای نسبی و نه مطلق، میتواند مشخص باشد و تلاشی در آن راستا صورت گیرد. تا نتایج و دستاوردها بازهم مورد « سنجش و سئوال و آزمایش» قرار گیرند و رهگشا گردند.

بنا برین پیام مقاله « جهت و متدی» مشخص است برای نزدیک شدن به مشکلات. در عین حال که دستاوردهای مثبت بشریت
را سرمایه معنوی ارزشمندی در این کار میداند.

مقاله، انسان طراز نوین، پیامبر، « فارس-ترک»، عامل عقب ماندگی جامعه، جدایی یا فدرالیسم، جست و جو نمیکند، بل بر وجود مشکلات تکیه کرده ، جهت و متد کندو کاو آنها را نشان میدهد. و کار را به عهده ی خود پژوهنده وامیگذارد.
پیام مقاله تفکر عمیق و زیر سئوال بردن قالبهای فکری، و بخصوص ناسیونالیسم حاکم و محکوم جاری ست.
با قالبهای فکری مذکور رهایی از مشکلات ممکن نیست. و افتادن به دام « اضمحلال» بین دو سنگ آسیاب است.
جهت نگاه لازم است « انسان» جامعه ی ما را در کلیت خود مد نظر قرار بدهد ، و کمبود های او را برای زیستن در
« انتخاب آزاد و برابری و آزادی و استقلال و رفاه» نسبی بجوید .

اگر خلق یا خلقها انتخاب میکنند با هم زندگی کنیم یا جدا از هم ، برای این کار چه فرهنگی لازم داریم؟ در هر صورت برای
همزیستی یا جدا زیستی همه ما نیاز به فرهنگ جدید داریم. با فرهنگ کهنه شکست همه ی ما میتواند رقم بخورد.

هیچ خلقی تافته ی جدا بافته از خلق دیگر نیست و مشکلات نیز از آن همه است. هیچکس نمی تواند به تنهایی جل خود را از سیل روان بیرون بکشد.
بدی و خوشی، سعادت و نگون بختی، اسارت و آزادی، برابری و نابرابری، تبعیض و عدم تبعیض جل و پلاس همه ی اهالی جامعه است و به یاری همگان میتواند از سیل ویرانگر رهایی یابد.
درهای منم منم گویی به روی همگان بسته شده است.
« ما اهالی تمام جامعه ی ایران ، چگونه میتوانیم مشکلات مشترک و با هم ساخته ی خودمان را باهم نیز حل کنیم؟»
«چه فرهنگی برای این کار لازم داریم؟ چه جهت و متدی در این تلاش ضرویست اتخاذ کنیم؟»
آیا « جهت و متد و ایده های ناسیونالیسم حاکم و محکوم» مشکل گشاست؟ یا ما را مثل دو سنگ آسیاب میتواند در میان خود له کند؟»
مقاله خواننده را برای تفکر در این سئوالات دعوت میکند.

دوران احزاب ناسیونالیست مستقل -چه در بعد حاکم و چه در بعد محکوم- عملا نه نظراً، تمام شده است و عنصر « وابستگی به قدرت های جهانی و منطقه ای» از ضرویات وجودی آنهاست که ناقض « استقلال» این احزاب است.
بنابرین استقلال احزاب تنها با تکیه به « همیاری تمام اهالی جامعه» میتواند تامین شود. و عملا ممکن است.
« نگاه و جهت انسانگرایانه به مسایل ، در تمام جامعه، و متد پژوهش مشکلات» ما را در یافتن فرهنگ جدید مورد نیاز برای
انتخاب روش « باهم زیستن یا جدا زیستن » ، در صلح و مسالمت و عدم خشونت ، یاری رسان است.