Skip to main content

از بهمن 57 شمسی تا کنون -2017

از بهمن 57 شمسی تا کنون -2017
آ. ائلیار

از بهمن 57 شمسی تا کنون -2017 م.- مبارزه رفع تبعیض در آذربایجان ، با شرکت همه ی گرایشها ، عمدتا و عملا نشان داده ، مبارزه ایست « مسالمت آمیز»، متکی بر « حقوق بشر» . خواهان « رفع تبعیض و کسب همه ی حقوق فرهنگی، اقتصادی و سیاسی». و « اداره ی امور خود». به شیوه ی « انتخاب "جدایی یا اتحاد" داوطلبانه».

تلاش برای رفع تبعیض و اداره ی امور خود ، از را ه انتخاب استقلال یا فدرالیسم (توسط مردم ، که بستگی به شرایط آینده دارد ) ، مبارزه ایست به حق و حق طلبانه.

توجه به عناصر ایده آلی موجود در مبارزه رفع تبعیض ، که عبارتند از « مسالمت، حقوق بشر، اداره ی امورخود، انتخاب آزاد مردم، دموکراسی و عدالت اجتماعی» ، نشان میدهند این مبارزه با این عناصر انسانی و به حق ، نمی تواند در چهار چوب تنگ « ناسیونالیسم مغلوب» جای بگیرد و گنجانده شود. یعنی ظرف « ناسیونالیسم مغلوب» برای برآوردن این خواسته ها تنگ است و نمی تواند پاسخگوی این ایده آلهای انسانی شود. ظرف با محتوا در تضاد قرار دارد و نمی تواند عملکرد موفقیت آمیزی داشته باشد.
قالب هر چیز با محتوای آن متناسب است وگرنه سرمیرود. قالب مترکد.
ایده آلهای ی مبارزه ی رفع تبعیض در ظرف « هومانیسم رهایی بخش» جای میگیرند و با ظرف « ناسیونالیسم مغلوب» در تضاد قرار دارند. بخشی از مشکلات « نظری و عملی » فعالان نیز از اینجا ناشی میشود.
این اندیشه ها ربطی به چپ کلاسیک ندارد. که آنان نظریات دیگری دارند. ربط دادن اینها به چپ کلاسیک نشانه ی عدم آگاهی از تئوری چپ است.

در تئوری کلاسیک چپ رهبری طبقه کارگر مطرح است، ولی اینجا از این رهبری خبری نیست، گرچه موافقت با تلاش کارگران برای تحقق ایده آلها ی انسانی وجود دارد و باید هم باشد که زحمتکشان بخش اعظم مردم را تشکیل میدهند. اما مانند تئوری های کلاسیک به رهبری یک طبقه تکیه نشده است. این گوشه ای از تفاوتهاست. و این فرقها در بسیاری عرصه ها وجود دارد. بنا برین مبارزه ی رفع تبعیض در قالب هومانیسم رهایی بخش، گرچه با ایده آلهای انسانی اشتراکاتی دارد ولی در قالب تئوریهای چپ کلاسیک نمی گنجد.

یا اینکه بیاییم اهداف مبارزه ی رفع تبعیض را محدود کنیم- دست و پای مرده را قطع کنیم که در تابوت جابگیرد-
و « دموکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی و برابری » را از آن منها کنیم و بگوییم« حکومت سرمایه دار آذربایجانی بهتر از حکومت فارس شونیست است»؛ چنانکه بعضی ها این کار را میکنند و چنین شعارهایی را با تکیه به « ترکیه پرستی، و اردوغان پرستی و ترکیزم » و « سرمایه پرستی بدون هیچ اشاره ای به عدالت اجتماعی و غیره» انجام میدهند. اینان و این جریان در پی بر قراری « دیکتاتوری سرمایه ، در وابستگی به سرمایه ی جهانی در آذربایجان جنوبی ست».
اهداف این جریان متضاد با اهداف جنبش ملی دموکراتیک آذربایجان است. چرا که جریانی ست دیکتاتور، تبعیضگر، وابسته، و ضد عدالت اجتماعی. این بخشی از ناسیونالیسم تنگ نظر و حتی افراطی ست.