Skip to main content

1-« استقلال ملی برای یک ملت

1-« استقلال ملی برای یک ملت
آ. ائلیار

1-« استقلال ملی برای یک ملت با کمک غولها و با رهبری ناسیولیستهای بد و حتی فاشیست به ضرر آن ملت است؟»
- فرض کنیم اگر چیزی با حمایت نامبردگان حاصل شود، که بعید است، بله به زیان ملت است. « استقلال » ، توسط فاشیستها و ناسیونالیستهای افراطی ، استقلال ملی نیست « اضمحلال ملی» ست.

-هر حرکت ناسیونالیستی، و هر حرکت از سوی غولها ، ارزیابی « مکانی زمانی خاصی» می طلبد. چنین حرکاتی می توانند مثب یا منفی ، و یا مجموعه مثبت-منفی باشند؛ تاکتیکی، و یا حتی استراتژیک باشند. حکم کلی فارغ از زمان و مکان نتوان داد.
- حرکت ملی اسکاتلند، کردهای سوریه، عراق، در کل به نفع « استقلال ملی آنهاست». اما حرکت کردهای ترکیه ( از راه مسلحانه)و ایران ( از راه مسلحانه و همکاری با عربستان) ، به زیان این جنبش است.

-استقلال ملی در آذربایجان جنوبی شامل « اداره ی امور خود، عدم تبعیض، عدالت اجتماعی حداقل، امنیت، دموکراسی( آزادی و برابری)، است. این عناصر جدا نشدنی از استقلال ملی دموکراتیک، « در همکاری با بیگانه به رهبری فاشیستها و یا ناسیونالیستهای افراطی»، حاصل نمیشود. آنها عملا مخالف این اهداف اند و استعداد یاری در این جهت ندارند چون متضاد با خواسته های بلند مدت آنهاست. هرچند « شعار یاری در این اهداف بدهند و تاکتیکی کارهایی هم بکنند» ولی متضاد با اهداف بلند مدت آنهاست. مانند « ایجاد جناح ترک در ظاهر برای دفاع از منافع ترکهای ایران در مجلس اسلامی» . که « عوامفریبی» ست. چون منافع بلند ملت ترکهای ایران متضاد با منافع بلند مدت حکومت اسلامی ست. ولی حکومت تاکتیکی دست به عمل مردم فریبی می زند و برخیها هم گول میخورند و همین برای حکومت یک پیروزی ست.
- برای رسیدن به هدف خوب اجتماعی، راه خوب، وسایل خوب، لازم است. به هدف خوب با وسایل بد ، از راه بد ، در طولانی مدت نتوان رسید. راه و وسایل بد عاقبت هدف خوب را نابود میکند. ما امتحان کردیم که با « دیکتاتوری نتوان در جامعه سعادت»
ایجاد کرد. چه از راه مذهب و چه از راه کمونیسم و فاشیسم . یا ناسیونالیسم افراطی .

ناسیونالیسم اسکاتلند در کل نه جزء افراطی نیست . در حد « اداره ی امور کامل خود» است. تا این حد ناسیونالیسم بد و منفی نیست. و مثبت نیز هست. ولی گذر از این مرحله و گرفتاری در افراط به فاشیسم و ایده لوژی گرایی، منجر میشود که خودکشی ست.
- هدف استراتژیک غولها، منهای برخی اهداف تاکتیکی، ایجاد « آنارشی و شبه دولت» است که به منافع « مادی و معنوی و سیاسی» خود برسند. این استراتژی، متضاد است با « استراتژی تبعیض دیدگان برای رسیدن به استقلال ملی و حداقل سعادت» .
تشخیص آن راحت است. غولها نمیگذارند شما استقلال داشته باشیذ، وابستگی شرط است، نمیگذارند دولت باشید ، شبه دولت میشوید انگار که وجود ندارید و جامعه در آنارشی و عدم امنیت به سر می برد، مانند عراق و افغانستان و لیبی. یعنی « جهنم کامل». اینجا دیگر همه چیز مردم نابود میشود و معنی خود را از دست میدهد.

- راه در سیاست زیاد است. اما راه درست، وسایل درست، هدف درست ، مثل راهها زیاد نیست. لازم است راه،
حداقل کم درد، موجه و مفید به حال همه انتخاب شود.
-فرد یا گروه سیاسی خیلی کارها میتواند انجام بدهد، اما سئوال این است که « خلق و ملت و مردم» هم میتوانند آن کار را انجام بدهند؟ بپذیرند، پایش بیایستند و انجام بدهند و از نتایج اش بهرمند شوند؟
رهبری فاشیستها و ناسیونالیستهای افراطی را ، « وابستگی به خارجی» ، نوکری و فرمانبری از خارجی، زندگی در زیر صلاح دید خارجی، را ملت آذربایجان غربی در یک رای گیری عمومی قبول کند، چشم، می تواند این راه را انتخاب کند و از نتایج اش بهرمند شود. ولی میدانیم که حرف ستارخان همچنان حرف ملت ماست: «زیر پرچم هیچ دولتی نروم». استقلال ملی یعنی این.

2- اداره ی امور جامعه توسط خود جامعه در نظام سرمایه داری هم ممکن است. توجه کنید برخی دوره ها احزاب حاکم جوامع نسبتا دموکراتیک اروپایی موفق نمی شوند دولت تشکیل بدهند و جامعه مدتها و حتی سالها بدون دولت توسط ارگانهای مدنی که دارند خود مدیریتی اداره میشوند. این نشانه ی آن است که در نظام سرمایه داری هم میتوان کار اداره ی جامعه را به دست خود جامعه سپرد. نیاز به دموکراسی ( آزادی و برابری)، عدالت اجتماعی نسبی ، و فرهنگ دموکراتیک هست. در چنین شرایطی میتوان کار جامعه را به خود جامعه سپرد.
این موضوع بعد ها مستقلا مورد بحث قرار خواهد گرفت.