Skip to main content

جدایی ، فدرال

جدایی ، فدرال
آ. ائلیار

جدایی ، فدرال
«تعیین سر نوشت» بدین معنی ست که یک خلق با اکثریت آرا در یک رأی گیری عمومی داوطلبانه انتخاب میکند
از یک جامعه «جدا» شود یا با آن«متحد» گردد.معمولا جدایی تحت عنوان گزینش راه استقلال و اتحاد تحت عنوان راه فدرال یا تمرکز صورت میگیرد.
تا وقتی که خلق انتخابی صورت نداده، ایده«حق تعیین سرنوشت» یک شعار اصلی میماند. این شعار نه به معنی جدایی ست و نه به معنی عدم جدایی. بل به معنی « اجرای حق انتخاب» است. نتیجه میتواند این یا آن باشد.
کسانی که راه حل خود را - چه جدایی و چه عدم جدایی- میکوشند تحمیل کنند ، فراموش میکنند که حق تعیین سرنوشت به چه معناست.

جدایی یا فدرال،میتواند مسالمت آمیز یا با خشونت عملی شود، اگر شرایط عملی شدن داشته باشد. که ممکن است پیروز شود و یا شکست بخورد.
درست، راه مسالمت است.چه جدایی - که راهش میتواند مثل اسکاتلند باشد- و چه فدرال که باز بر اساس مسالمت میتواند پیش برده شود.

مسالمت، خشونت
بهر حال از شرایط چنین پیداست که راه انتخاب استقلال یا فدرال در جامعه ی ایران به صورت صحیح « استراتژی مسالمت» است. خشونت جامعه را به جنگ داخلی و ویرانی میکشد . برنامه ی غولها هم همین « حاکمیت آنارشی ست». که نه استقلال حاصل میشود و نه فدرال.
-----
حق و ایده لوژی
اسلام سیاسی به عنوان ایده لوژی، و همینطور کمونیسم و ناسیونالیسم و مانند اینها ، زمانی به عنوان آرمان یعنی ایده لوژی ، نیرو ها راگرد آوردند که « مشکلات جامعه» را حل کنند. ولی نتوانستند. اکنون ایده لوژیها امتحان خود را داده اند ؛ چه ناسیونالیسم باشد و چه کمونیسم و لیبرالیسم و مانند اینها. اشکال ایده لوژیها « هسته جامد» آنها ست. که شخص فکر میکند به « حقیقت » دست یافته و غیر از « ایده لوژی ناسیونالیسم و...» حقیقت دیگری وجود ندارد. قبلا گفته ام که هیچ حقیقت یا نسخه ای برای مسایل اجتماعی وجود ندارد. راه حل نسبی را با « انتخاب متد و جهت انسانی و سئوال و آزمایش» می توان جمعی
پیدا کرد. ایده لوژیها اکنون دیگر نمی توانند بسیج گر باشند.
اما انسان برای حل مشکلات خود و جامعه نیاز به « شناخت درست و آرزو و تلاش» دارد. چه چیزی میتواند آرمان ما باشد ولی اشکالات ایده لوژیها را نداشته باشد؟ چیزی که میتواند برای ما « آرمان و آرزو و هدف باشد » همین « تلاش برای رسیدن به حقوق ضایع شده ی انسانی ست». شناخت حقوق و تلاش مسالمت آمیز برای رسیدن به آن. با جهت گیری انسانی.
------
مقاله « ما و غولها» نشان میدهد غولها آش « لیبی، عراق، سوریه» برای ما پخته اند، به ظاهر با حمایت ازحقوق ما.
باز نشان میدهد ماها راه چوب های جدا جدا و دور از هم میرویم که به راحتی توسط حکومت ایران، غولها، و بازیگران منطقه ای، مدام در حال شکسته شدنیم. و هر کاری خواستند میتوانند با ما بکنند.
مقاله قصد دارد به شناخت درست ما از خودمان و غولها و کسب حقوق مان یاری کند.

که چطور میتوان در شرایط وجود پروژه ی « آنارشی و شبه دولت سازی» ، به تله نیافتاد و استراتژی کسب حقوق و تعیین سرنوشت را با دیگر « ستمکشان و تبعیض دیدگان» در همبستگی پیش برد.

تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.