Skip to main content

جناب آتاش,

جناب آتاش,
peerooz

جناب آتاش,
من از " کار تیمی " صحبت نکردم. پیشنهاد من در باره " همکاری تیم بزرگی از افراد تمام وقت " بود که اداره ایران گلوبال را به عهده بگیرد. تیم بزرگ بدلیل آنکه ایران گلوبال سنگ بزرگی را برداشته که ممکن است قادر به حمل آن نباشد. هرنشریه ای دبیران و سر دبیرانی دارد که هماهنگ نشریه را اداره مینمایند. در این نشریات معمولا چیزی بدون تصویب دبیران انتشار نمی یابد. فرق ایران گلوبال - اگر درست فهمیده باشم - در این است که به بیش از یکصد نفر اجازه داده است که تقریبا بدون کنترل و تصویب جناب توکلی و شاید یکی دو داوطلب احتمالا نیمه وقت دیگر مطالب خود را منتشر نمایند. بهمین جهت ایشان " هیج اطلاعی از درگیری اوبالی و لوایی نداشتند تا اینکه تقریبا 20 روز پیش علی سلیمانی .... زنگ زد " ؛ سه هفته بعد از ماجرا - در دوران لحظه ای اینترنت و تویتر - تصادفا شخص خییری تلفنا اطلاع داده است و بقیه ماجرا.

با عرض معذرت که در مثل مناقشه نیست من یاد داستان ملا افتادم که دسته ای مرغ و خروس را جلو انداخته بود که به مقصد برساند که " هریک از گوشه ای فرارفتند ". منظور من از فضولی این است که بعد از ۱۳ -۱۲ سال تمام مشکلات اتنیکی بارها و بار ها و بارها مطرح و تکرار شده است و اگر منظور از صرف این همه انرزی یافتن راه حلی برای سعادت ساکنان سرزمینی که قرنها ایران نامیده شد باشد باید نتیجه گیری شده و راه حلی قابل قبول اکثریت صاحب نظران پیشنهاد گردد و نشریه آن مسیر را دنبال نماید وگرنه تا ابد جنابان و سرکآران X و Y و Z همین شعار ها را تکرار خواهند کرد.