Skip to main content

کیانوش گرامی،

کیانوش گرامی،
آ. ائلیار

کیانوش گرامی،
-ازنظر من درج نوشته ی علی سلیمانی، انتشار را میگویم،با طرح مسایل شخصی دیگران، در بین اختلافات طرح شده، شرایط خاص و استثنایی، داشته است، و از روی ناچاری صورت گرفته. با پذیرش نقض حقوق لوایی.که اگر چاپ نمیشد
اعمال سانسوز بر مخالف معنی میداد.
امید است این برخورد یعنی طرح شدن مسایل شخصی در میان اختلافات، همینجا تمام شود و تکرار نگردد.

-دیگر اینکه لینک ویرایش مقاله ی لوایی را منهم در سایت دیدم و مسئول فنی آنرا در اختیار عموم گذاشته است که نشان میدهد
لوایی ویرایش و اصلاحی بعد از انتشار در نوشته ی خود انجام نداده است.
تنها جابجایی مقاله، توسط مدیر صورت گرفته است.
- موضوع دیگری که لازم است توجه شود این است که احمد اوبالی و علی سلیمانی همانطور که اوبالی قید کرده ، ناراحت اند از اینکه لوایی به قول آنها «کل حرکت ملی و مدنی آذربایجان را زیر اتهامات موهوم برده است»

و این قسمت از نوشته ی لوایی را دلیل ذکر کرده اند:

«"نبض حركت ما در لايه هاى بالايى، به دست ماموران سازمان هاى امنيتى افتاده است".
"بر اساس مشاهدات خويش در طول حركت بايد بگويم ما هيچ رسانه و اتاق فكر ملى نداريم چون هنوز فرصت ايجادش را نداشته ايم و آنچه كه هست در اختيار ماموران سازمان هاى اطلاعاتى است."
"اطلاعات ايران براى سركوب و كنترل حركت، ماموران خود را صاحبان حركت جلوه مى دهد، و سازمان هاى اطلاعاتى خارجى هم در خوشبينانه ترين حالت به خاطر رهايى ما دارند ماموران خويش را با همان شيوه هاى سيستماتيك به عنوان سخنگو و ليدر و قهرمان بر ما مستولى مى سازند."»
-------
من قبلا نوشته ام :
«همه ی گرایشها حق دارند هر طور صحیح میدانند عمل کنند و هیچ مرز ممنوعه ای نمی توان برای دیگران ترسیم کرد که دیکتاتوریست. کسی بر استبداد توجه نمی کند. چیزی را که یکی خیانت میداند دیگری خدمت خالص حساب میکند. بهتر است سعی نشود از موضع « ملک و مالکیت و انحصار» به تلاش جریانهای مختلف رفع تبعیض برخورد شود. بهتر است به نقد نظری تکیه شود.هر جریانی نظر و متد و تلاش خود را دارد و به سهم خود برای رفع تبعیض در آذربایجان تلاش میکند.»

« موضع انحصاری ملک و مالک » ما را وا میدارد که به مهر « خدمت و خیانت» بچسبیم و « دیکتاتوری» اعمال کنیم.
و برای دیگران تعیین تکلیف کرده خود را « اتاق فکر و ارگان و سازمان و رهبر و لیدر» یک جنبش تبلیغ کنیم. و اعمال هژمونی نماییم. که کار صحیحی نیست. و در این دوره و زمانه بسیار کار کودکانه ای نیز است. جز کودکان سیاسی کسی به
این رفتارها توجه نمیکند.

برخورد لوایی، یا به اصطلاح نقد ایشان، (که من نام آنرا نقد نمیگذارم، بل تنها « یک برخورد» مینامم، ) در واقع یک سری « گزاره های نقلی و بدون استدلال و سند است که تنها متکی ست بر تجارب شخصی ایشان» . نامی از کسی نبرده و به تلویزیونی اشاره نکرده است.

اینکه لوایی حق ندارد « تجارب شخصی خود را چنین فرمول بندی کند "بر اساس مشاهدات خويش در طول حركت بايد بگويم ما هيچ رسانه و اتاق فكر ملى نداريم چون هنوز فرصت ايجادش را نداشته ايم و آنچه كه هست در اختيار ماموران سازمان هاى اطلاعاتى است"»، سخن درستی نیست.

برخورد کننده هر طور دوست داشت میتواند تجارب خود را فرموله کند -مثبت یا منفی. تجارب شخصی خودش یک سند است، هر چند شخص برای اثبات آنها سندی نداشته باشد. و ممکن است دارای اتهام به جریانی نیز باشد.
گرچه معمولا فاقد ارزش به حساب میاید .
این برخواننده است که سخن گوینده را بسنجد.

زدن اتهامات مختلف به جریانهای سیاسی در فضای سیاسی ایران مد شده است.
راه حل آن آموزش و عمل به شیوه ی درست نقد است.
اتهام سیاسی لازم است « سند و استدلال و فاکت و شاهد و غیره» داشته باشد . وگرنه فاقد ارزش است.
و اتهام شخصی جایش در سایت نیست.
من اتهامات لوایی را تجارب تلخ شخصی می نامم. بدون اینکه به « نادرستی یا درستی آنها» توجه کنم. و برایم مطرح باشد.
تنها میتوانم بگویم « متاسفم از اینکه ایشان تجارب خوبی نداشته اند». بهر صورت فعال حق این را هم دارد
که تجارب تلخ خود را بگوید همان طور که تجارب شیرینش را بیان میکند.
هرچند فاقد ارزش باشند.