Skip to main content

دوستان عزیز،

دوستان عزیز،
آ. ائلیار

دوستان عزیز،
صحبت و بحث سر دیدگاه سیاسی و تئوریک فعالان است که « رقیق یا غلیط» همه ی نطریات وجود دارد.
از راست راست تا چپ چپ. منظور اشاره به این نکته است.

توضیح بیشتر:

1- ماهیت جنبش آذربایجان « رفع تبعیضات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی» ست ، هر طور که « مردم ما در آینده انتخاب بکنند.» برای این هدف نیز « تلاشی همگانی مسالمت آمیز» با افتد و خیزهایی جریان دارد. در عین حال این تلاش متکی بر حقوق بشر نیز هست.
بنابرین ماهیت جنبش، دموکراتیک و رهایی بخش است. ربطی به « پان ترکیزم و تورانیزم و ترکیسم و غیره ندارد».
اما در دیدگاه سیاسی و تئوریک فعالان « رقیق یا غلیط» همه ی نطریات وجود دارد. از راست راست تا چپ چپ.

اشاره به وجود ایده های ترکیزم یا پان ترکیسم به این معنی نیست که تلاش همگانی رفع تبعیض ما همانطور که « پان ایرانیست» ادعا میکند، است. آنها با مهر خود میخواهند « تلاش رفع تبعیض» همگانی را رد کنند و تبعیض خود را تحت شعار تکه-تکه نشدن ایران حفظ کنند. آنها اگر واقعا مخالف تکه تکه شدن هستند « حقوق برابر، و حق انتخاب را در همه ی عرصه ها قبول کنند»
اما قبول نمی کنند و نخواهند کرد مگر اینکه « با سمبه ی پر زور » با قدرت متحد ملتهای تحت تبعیض ، مواجه شوند .
آذربایجان هر راهی غیر از راه پان ایرانیستها انتخاب کند ، آنها مارک و مهر خود را خواهند زد. آنها مجریان قتل عام 21 آذر اند.
-----

2- کسی « برای آذربایجان راه سوسیالیسم کلاسیک پیشنهاد نکرده است» . این هم یک ادعاست مثل همان ادعای پان فارسها.
آنچه از سوی من پیشنهاد شده در کل « دموکراتیسم » است.

توضیح بیشتر:
« یک جهان شناسی دگرگونی پذیر و انسانی و دموکراتیک» . که ضرورت دارد پی گرفته شود. منبع آن هم میتواند « فرهنگ دموکراتیک و انسانی بشری» باشد.
مشخصات آن چنین است: فرهنگی ست با عناصر « انسانی-دموکراتیک- غیر ایده لوژیک- متکی به علوم- حق طلب- عدالت و آزادی و برابری طلب حقوقی - مستقل اندیش- انتخاب گر( کننده)» .

« سوسیالیسم کلاسیک» چیز دیگری ست. که صدها منابع وجود دارد میتوانید مراجعه کنید. و تفاوت ها را ببینید.

اینکه جوامع« آذربایجان یا ایران و منطقه » در آینده چه راهی خواهند رفت نمیدانم، ولی میدانم که خودشان راهشان را انتخاب خواهند کرد. هر راهی را که صلاح بدانند. من برای آیندگان نمی توانم راه برگزینم.
پیشنهادم ، راه « دموکراتیسم تبعیض زدا و عدالت اجتماعی طلب»، برای اکنون است. راهی ست آلترناتیو برای « ترکیسم و شاخه هایش».
اگر بخواهید در یک چهار چوبه ی معروفی فرمول بندی کنید در کل میتوان گفت « سوسیال-دموکراتیسم نوین، نه کلاسیک» . منهای« ناسیونالیسم و ترکیسم و شاخه هایش».

3- دعوت من، پیشنهادی ست بر « تفکر عمیق» ، روی راهی که طی شده یعنی « ترکیسم و شاخه هایش» - و آلتر ناتیو آن ،
یغنی « سوسیال دموکراتیسم نوین و تبعیض زدا» ، با عناصر و ضمائم ضروریش که قبلا اشاره کرده ام. از جمله عدالت اجتماعی.
این راه تغییر و پیشرفت است برای حل مشکلات موجود در جنبش. که هر فرد میتواند خود روی مسایل اش اندیشه و مطالعه کند و تصمیم بگیرد.
انسان حق دارد و خردمندانه است که روی راه طی کرده اش اندیشه کند و آنرا تغییر دهد. تعصب کور دور از خرد است و شخص ضربه اش را دیر یا زود میخورد.
« ایده لوژی ترکیسم و شاخه هایس» راه نیست بل یک بیراهه است ،جهت شکست تلاشهای همگانی.
هر کس که احساس مسئولیت اجتماعی میکند ضرورت دارد روی مسئله بدون تعصب کور اندیشه کند.