Skip to main content

ب- خط چپ کلاسیک:

ب- خط چپ کلاسیک:
آ. ائلیار

ب- خط چپ کلاسیک:
خط چپ در آذربایجان شمالی، پیرامون حل مسئله ملی در تز « حق تعیین سرنوشت ، و تشکیل جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شمالی» ، در حرکات سیاسی روسیه ، و در ایران با « تز تشکیل انجمنهای ایالتی-ولایتی» ، در انقلاب مشروطیت، بعد ها با « ایده های ی آزادستان خیابانی» و « تشکیل خودمختاری و حکومت ملی( توسط پیشه وری)» باز تاب یافت. در جنبش فدایی با توجه به نوشته ی علی رضا نابدل، در مورد مسئله ی ملی آذربایجان، تز « حق تعیین سرنوشت در انقلاب ایران به رهبری طبقه ی کارگر » بار دیگر مطرح شد. این ایده تا انقلاب شکست خورده ی بهمن ادامه داشت.
درآذربایجان( ایران ) صاحبان ایده ی« تعیین حق سر نوشت»، را میتوان چنین در نطرگرفت:
حزب کمونیست، پیشه وری و دوستانش، چریکهای فدائی شاخه آذربایجان ، محمد علی فرزانه، صمد بهرنگی و دوستانش و نویسندگان معروف آذربایجان غلام حسین ساعدی و رضا براهنی و دیگران.

ایده ی « حق تعیین سرنوشت به رهبری چپ یا سوسیالیست های آذربایجان» ، با تکیه به رهبری طبقه کارگر ، بازتاب این جریان فکری ست.

تغییرات تئوریک در دیدگاه چپ بعد از شکست « سوسیالیسم موجود»:
سوسیالیسم موجود، نامی بود به یک سیستم « دولتی ، دیکتاتوری، بورکراتیستی، و بهره کشی که حزب را بجای طبقه ی کارگر بحساب میاورد» ، و دموکراسی زحمکشان را در دیکتاتوری تک حزبی خلاصه کرده بود، و ناسیونالیسم روس را به ملتهای مختلف اعمال میکرد». این نظام را « سوسیالیسم دولتی، سرمایه داری دولتی» نامیده اند. هر نامی به آن بدهیم نظامی بود که « دموکراسی زحمتکشان یدی و فکری و خلقها را » را عملا نفی کرده بود.

دیدگاه چپ آذربایجان بعد از سوسیالیسم موجود در کل به دو بخش « کلاسیک ( مارکسیست-لنینیست) و سنتی، و سوسیالیسم دموکراتیک، یا چپ دموکرات ، تقسیم شد.
اما تز حق تعیین سر نوشت در هر دو دیدگاه همچنان حفظ شد و هر طرف با درک خود به این شعار مراجعه میکند.
در این میان بین چپ آذربایجان ( چپ سنتی و چپ دموکرات) جریان فکری « چپ استقلال طلب ملی، و چپ دموکرات فدرال ایست» نیز ظاهرشد.

جریان فکری راست آذربایجان ، همچنان که در بالا آمد تحقق شعار حق تعیین سرنوشت را به وسیله ی تئوریهای « ترکیسم »
در آذربایجان دنبال میکند و تشکلهای چندی نیز بر این اساس وجود دارند در خارج و داخل . شعار استقلال یا جدایی ایده ی مهم این جریان است.

جریان فکری چپ آذربایجان نیز شعار حق تعیین سرنوشت را دارد و به دو دسته ی چپ ملی جدایی خواهد و چپ دموکرات فدرالیست بخش شده اند.
-----
در اینکه هر دوی این جریانها میتوانند و مفید است که خود را در صورت لزوم نقد کنند حرفی نیست.
اما ما بخواهیم نخواهیم در حل مسئله ملی جریان« راست و چپ» هردو وجود خواهند داشت. مجبوریم با همزیستی و دموکراسی و نقد متقابل ، اشتراکاتی بین این دو جریان بجوییم و با اصلاحاتی دو طرف را در یک جبهه ی متحدی بر اساس اصول چندی گردآوریم. فکر میکنم انجام اینکار براساس دیالوگ و برپایه تنظیم یک برنامه سرانجام ممکن است.
من پیشنهاد خود را پیرامون جبهه در این مقاله طرح کرده ام. که در صورت تحقق میتواند گام مهمی برای مبارزه ی رفع تبعیض در آذربایجان باشد: ضرورت تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان

http://www.iranglobal.info/node/55621