Skip to main content

ادامه 2:

ادامه 2:
آ. ائلیار

ادامه 2:
«نامها، معانی لغوی، و معانی سیاسی- تاریخی آنها»:
سه کامنت بالا را صاحبان آنها نوشته و خوانده اند. اما نگاه به نامها و کلمات از زاویه معنانی « سیاسی-تاریخی» :

صلیب شکسته: سنیق خاچ:
1- معنی باستان شناسانه:
معنی صلیب شکسته از نظر لغوی در زبانها آلمانی و انگلیسی، و فارسی و ترکی چیز خاصی نمیگوید، فقط یک نام است. صلیبی ست مثلا به شکل شکسته شده. اما در باستان شناسی نیز معنی دارد:
- یکی استدلال میکرد صلیب شکسته چیز بدی نیست، یک شئی و علامت باستانی ست که در ایران باستان وجود داشت: «علاقه ی من به صلیب شکسته که دوست دارم به گردنم آویزم، بخاطر باستانی بودن آن است. یادگاریست از نسلهای باستانی. من تاریخ و تبارمان را با این علامت دوست دارم. اگر شما به اتاق من نگاه کنید می بینید که اشیاء مختلف باستانی دیگر هم در اتاقم دارم. فرد عتیقه دوستی هستم.»

2- مفهوم صلیب شکسته از نظر سیاسی:
مدالی ست که ایده لوژی نازیسم ( ایده لوژی نژاد پرستانه ) برای ارتش خود برگزیده بود.
3- معنی آن در تاریخ سیاست:
صلیب شکسته علامت مکتب نازیسم در جنگ جهانی دوم. و معتقدان به آن مکتب.
4- استفاده یا به کار گیری صلیب شکسته:
اینجا ما با نظرات مختلف روبرو میشویم:
- عتیقه دوست ما بخاطر عتیقه دوستی آنرا به گردنش میاویزد و میگوید این مدال هیچ ربطی به هیتلر ندارد. من با ایده ی دیگر از آن استفاده میکنم. تازه هیتلر نازیسم در آلمان بود، من در ایرانم. کار من ربطی به نازیسم ندارد.
- تاریخی-سیاسی بین: میگوید از نظر سیاسی و تاریخ سیاست و نظامیگری آن مدالی ست ، علامتی ست که در کشتار بسیاری از انسانها بوده و تبدیل به سمبل جنایت و نژادگرایی شده است. صلیب شکسته شده مساوی نازیسم و کشتار .
- لغت شناس ما میگوید معنی لغوی آن یعنی صلیبی که به شکل شکسته است. صلیب می تواند شکسته یا نشکسته باشد. صلیب مدال مقدسی ست.
- تبار و فرهنگ دوست: میگوید این بخشی از فرهنگ و تبار من است. دیگر مردمان هم دارند.
ایتالیایی ها مجسمه ی گرگ را دارند. مردم سومر گاو را درست کرده بودند. و دیگران گاو آپیس را.
- و احتمالا کسانی هم پیدا شوند از زوایای دیگر به مسئله پردازند.
-------
- یک نظر این است که میتوان از صلیب شکسته استفاده کرد
- نظر دیگر به خاطر معنی « سیاسی- تاریخی» که تبدیل به مدال جنایت و راسیسم و نازیسم شده استفاده ی سیاسی و زینتی را مردود میداند.
-----
تعیین کنند « معنی سیاسی- تاریخی»:

در همه این نگاهها قسمتی از حقیقت وجود دارد. آن مدال، عتیقه ، باستانی، نشانه ی تبار، فاقد معنی لغوی زشت، و علامت جنایت و نازیسم، است. اینجاست که نمی توان این عتیقه را از خون و نازیسم پاک کرد و به گردن آویخت.
در میان این معانی و مفاهیم تعیین کنند « معنی سیاسی- تاریخی» این مدال است که اجازه نمی دهد از آن استفاده کنیم. نه تفسیر و معنی زاویه های دیگر.
-
این مثال و متدی بود برای درک درست معنی « بوز قورد و مانقورد» : که میتوان از چند زاویه نگاه کرد و زاویه « سیاسی-تاریخی» تعیین کننده را دید.
این نامها از نظر «مفهوم سیاسی-تاریخی» که در ترکیسم و بوزقوردیسم هست ، نشانه ی جنایت و نژاد گرایی است.
با معانی و تفسیر های دیگر نمی توان «مهر تاریخ سیاسی جنایت و نژادگرایی» را از آن زدود. آلوده به خون و جنایت و نژادگرایی ست.

وگرنه معانی لغوی، فرهنگی، تباری و غیره بخودی خود زشت نیستند . اما اینها را نمی توان ملاک استعمال قرارداد.
-
در عوام گرایی : پوپولیسم: عوام چیلیق:
تبلیغ و توجیه برای خواننده و شنوند روی زاویه های مختلف است با عدم توضیح و توجه ، به « معنی سیاسی-تاریخی » نام یا مقولات.
عوام گرایی گفتیم کارش هسته نشان دادن است هیچوقت دوست ندارد درون هسته را نشان دهد که از نظر سیاسی به زیان آن است. نمی تواند نیرو جذب کند. اکثریت مردم به « جمهوری اسلامی» رأی دادند کسی هم توضیح نداد که این هسته درونش چه چیزهست.
عوام گرایی با معنی سیاسی تاریخی، با درون پدیده ، با جهات آگاهی دهنده کاری ندارد و تنها میکوشد آنها را مخفی نگهدارد.
این است که دوستان از هر زاویه بوزقورت و مانقورت را معنی میکنند ولی با معنی سیاسی-تاریخی اش کاری ندارند.
آن را از دید ها منحرف میکنند با بزرگ نمایی معانی دیگر.
این متد و کار عوام گرایی، پوپولیسم و عوام چیلیق است. مردم را با عوام چیلق راحت گول میزنند.
فعال آذربایجانی، با آن گذشته و تاریخ و محیط زندگی نمیتواند متد « عوام چیلیق» را در مقولات ترکیسم تشخیص دهد.
این یعنی گرایش کورکورانه و فریب خوردن.
هسته ها را بشکنید. در سیاست تعیین کنند معنی سیاسی-تاریخی یک مقوله است. عوام چیلق را بشناسیم و بشناسانیم.
روشنگری یعنی این.