در حاشیه مسایل ترکیه

2- سیاست ترکیه در تضاد با سیاست دموکراسی رایج در اروپا و همکاری با آن قرار دارد، که همزیستی و روابط دوستی را به خطر انداخته است.
- نشانی متن اصلی گزارش اتحادیه اروپا نقل نشده ، امکان مراجعه به منبع و تطبیق و بررسی نیست.

اما روشن است که غولهای سرمایه همیشه به دنبال منافع خود اند.
درست آن است که توجه نمود « سیاست دفاع از خمینی را با مرگ بر آمریکا» پیش نبرد که ایرانیها کردند و چوب اش را حالا هم میخورند. ناحق بودن غولها جواز حمایت از خمینی و اردوغان نیست. سیاست درست، برای یک آذربایجانی مبارزه ی حقوق بشری علیه هر دوی آنهاست.

3- سیاست و تلاش فعال آذربایجانی رفع تبعیض و طرفدار عدالت اجتماعی و دموکراسی چه میتواند باشد؟
فعال مستقل اندیش ، در مورد آذربایجان وظایف بسیار دارد ، اما در رابطه با کشور همسایه تنها وظیفه ی انسانی و حقوق بشری میتواند داشته باشد.
میتواند از حقوق بشر انسانهای جامعه ی همسایه، از عدم تبعیض، رعایت عدالت اجتماعی و صلح و دوستی که نیاز نود در صد افراد جامعه ی همسایه است حمایت کند. خواسته های دموکراتیک و آزادیخواهانه ی تشکلهای جامعه مدنی غیر حزبی آنها را منتشر کند. از حقوق زنان ، زحمتکشان و کودکان و دیگران دفاع کند.

فعال مستقل اندیش نمی تواند از مواضع « این یا آن جزب حاکم و غیر حاکم» دفاع کند. مردم با احزاب فرق دارند. نباید آنها را یکی گرفت.
« فعال خارجی، که از مواضع این یا آن حزب و حکومت، در کشور همسایه دفاع میکند، عملا خود را در اختیار سیاست آنها قرار داده است و شریک مواضع و اعمال آنهاست. این بدترین سرنوشتی ست که میتواند برای یک فعال سیاسی مستقل اندیش و روشنگر روی بدهد.»

احزاب:
برخی از احزاب، سیاست « ناسیونال-سوسیالیسم» را تحت عنوان التقاطی اتحاد « ناسیونالیست- سوسیالیست» مثلا با نام « حزب وطن» و مانند اینها پیش می برند.
برای شناخت این جریانها توصیه میکنم فعالان آذربایجانی کتاب « نبرد من» نوشته ی هیتلر را خوب بخوانند و فعالیت های او را در « در سندیکا یا اتحادیه کارگری» سوسیال دموکراتها، بین « ناسیو نالیستها» ، و عشق و علاقه اش به ناسیونالیسم، تنفر از « حق کشی سرمایه داران» و عامل مشکلات دیدن یهودیها ، تکیه به وطن و اتحاد با اتریش و « خون و سویsoy» ، و دلسوزیش به ستمدیدگان جامعه، و فشارهایی که خودش متحمل شده، ضدیت با چپ و دیگر اندیش، را عمیقاً بررسی و نقادی کنند. فنومنهای مشترک و جانشین و متضاد این احزاب مورد اشاره را کندوکاو کنند.
و ببینند چگونه این آدم به هیولا مبدل شد.
در تکمیل مطالعه همینطور میتوانند «از ولگردی تا دیکتاتوری ، و سرگذشت عجیب موسولینی» را نیز مورد توجه قرار دهند. نوشته ی ویلیام شایرر.
شرایطی که اکنون ما در آن قرار داریم نظیر شرایط زندگی این دو نفر، « خیزش ناسیونالیسم » التقاط با «خواسته های سوسیال دموکراتیک» ، و راست گرایی ها ست. اینها میتوانند مسئله ی « خود شناسی و دگر شناسی» را روشن کنند.
--
خون:
اردوغان:« این ترکهایی که در پارلمان آلمان هستند باید بیایند آزمایش خون بدهند ببینیم آیا اینها ترک اند ؟» نقل به مضمون. منبع اخباررسانه ها. از جمله DW.
کسی که در این عصر هنوز تکلیف اندیشه اش را با مسئله ی « خون» و اسلام سیاسی ، روشن نکرده و در خون به دنبال «ترک»، یا روشن تربگویم ، نژاد، میگردد ، بهتر است به جای کار سیاسی برود در کوه چوپانی کند.
او را چه به سیاست.

« یازده نماینده ترک‌تبار پارلمان آلمان ... اردوغان این نمایندگان را بازوی حزب ممنوع کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) و همطراز تروریست‌ها دانسته و از آنها خواسته بود آزمایش خون بدهند و ثابت کنند که ترک‌تبار هستند.»
http://www.dw.com/fa-ir/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1