![](/sites/default/files/styles/galery_safhe_aval/public/2024-07/451844292_10169347080605122_4224919601654282398_n.jpg?itok=jb4-g4eo)
کیانوش توکلی
اخیرا خانم یاسمین پهلوی، همسر شاهزاد رضا پهلوی، با انتشار عکسی در شبکه ایکس ادعا کرده است که چپ مترقی و چپ میانه رو هویدا را _که راست افراطی بود _ به قتل رساندند؛ باز نشر این عکس همراه با نقد در فیسبوک اینجانب واکنش دوستان را در پی داشت :
چه کسی دستور به بازداشت هویدا را داد؟
![](/sites/default/files/styles/max_325x325/public/2024-07/hoveydacabinet1974.jpg?itok=4G0PAqG0)
هویدا از سوی شاه، مسئول تشکیل کابینه شد و به نخستوزیری رسید. او نزدیک به ۱۳ سال در این جایگاه ماند، تااینکه مرداد ۱۳۵۶، برکنار و وزیر دربار شد. با بالا گرفتن تظاهرات علیه حکومت پهلوی، شاه در تلاش برای آرامکردن اوضاع، دستور به بازداشت هویدا داد.
ترور ویا اعدام هویدا
۴۵ سال پیش روزنامههای آن زمان از تیتر "اعدام" استفاده کردند، اما روایت گریهای روزها و سالهای پس از اعدام شامل صحبتهای خلخالی، هادی غفاری، ابراهیم یزدی، فرشته انشاء (از نزدیکان هویدا)، ابوالفضل حکیمی (نماینده مردمی حاضر در دادگاه هویدا)، اصغر رخ صفت (رئیس وقت زندان قصر)، توکلی بینا (عضو حزب موتلفه اسلامی) و عباس میلانی (تاریخ پژوه) نشان میدهد، هویدا پیش از اجرای حکم اعدام در حیاط زندان قصر به ضرب گلوله از پشت سر به قتل رسیده بود.
در این گزارش روایتها را درباره ماجرای اعدام و محل دفن وی در بهشت زهرا را بازنشر کرده است.
حمید رضایی :
کاری به این عکس ندارم اما در قتل کشتار یک عده چپی دست داشتن و مزاحمین خلق مسعود جلوی دانشگاه تهران درگیری بود که کاندید چپی ها خلخالی بود و براش تبلیغ می کردن اما تعداد چپی خوب هم بودن که اقلیت بودن
اسماعیل مرادی:
خانم یاسمین پهلوی، همسر شاهزاد رضا پهلوی، با انتشار شعارها و مطالبی مانند "مرگ بر سه فاسد، ملا، مجاهد و چپی" سیاستی را دنبال میکند که هدف آن احتمالا جلب توجه عمومی و جذب حمایت بخشهای خاصی از جامعه است. این نوع شعارها ممکن است به قصد تاکید بر مخالفت با گروهها و ایدئولوژیهای مختلف که در تاریخ معاصر ایران نقش داشتهاند، صورت گیرد.
تحلیل سیاستهای یاسمین پهلوی میتواند از چند زاویه مختلف صورت گیرد:
1. موضعگیری سیاسی: یاسمین پهلوی ممکن است با چنین شعارهایی سعی در نشان دادن موضعی قاطع و محکم علیه تمام گروههایی داشته باشد که به نظر او و همسرش در سرنگونی حکومت پهلوی دخیل بودند. این شامل گروههای مذهبی (ملاها)، گروههای انقلابی (مجاهدین خلق) و گروههای چپگرا میشود.
2. جلب توجه و پشتیبانی: استفاده از شعارهای تند و قاطعانه میتواند برای جلب توجه رسانهها و همچنین بخشهایی از جامعه که مخالف این گروهها هستند، موثر باشد. این نوع شعارها ممکن است با هدف جذب حمایت سیاسی و اجتماعی از سوی افرادی که دیدگاههای مشابهی دارند، مطرح شود.
3. تاثیر فرهنگ غربی: اشاره به اینکه زندگی بیش از چهل سال در غرب باید ارزشهای انسانی و دموکراتیک را به افراد یاد بدهد، میتواند مطرح شود. با این حال، تاثیر فرهنگ محیطی که در آن زندگی میکنیم بر رفتار و ایدههای ما غیر قابل انکار است، اما افراد بسته به تجربیات شخصی و باورهای خود، میتوانند رفتار و مواضع متفاوتی داشته باشند. یاسمین پهلوی نیز ممکن است تحت تاثیر تجربیات شخصی و دیدگاههای سیاسی خود و همسرش، دست به چنین اظهار نظرهایی بزند.
4. پیامرسانی به مخاطبان خاص: این نوع شعارها میتواند برای مخاطبان خاصی در داخل و خارج از ایران مطرح شود. برخی ممکن است این نوع شعارها را بیانگر شفافیت و صداقت در مواضع سیاسی بدانند و از آن استقبال کنند، در حالی که دیگران ممکن است آن را تفرقهافکنانه و غیرسازنده تلقی کنند.
در نهایت، باید در نظر داشت که سیاستمداران و افراد برجسته سیاسی اغلب از شعارها و بیانیههای تند برای جلب توجه و تاثیرگذاری بر مخاطبان خود استفاده میکنند. در مورد یاسمین پهلوی، استفاده از این شعارها میتواند نشان دهنده تلاش برای نشان دادن موضعی قاطع و مخالفت با گروههای خاصی در تاریخ سیاسی ایران باشد.
کامی آملی :
چپ ها نبودند که نعره می زدند «اعدام باید گردد». سیاوش کسرایی نبود که کذایی خطاب به امامشان سرود و در خواست نمود که حالا که تیغت می برد ببر!چپ ها نبودند که خواستار اعدام امیر انتظام بی گناه بودند.
امین مرادی:
جناب نه اتافقا مال شخص خانم هار بانو است کسی که در نهایت بیشرمی میخواهد چرخه خشونت ادامه پیدا کند . بودن این خاندان در کنار مبارزات مردم بزرگترین صدمه را به جنبش ایران وارد خواهد کرد
Muhammadi Sahrali
متأسفانه در بین سلطنت طلب ها ،نیروهای رژیم ولایی ،عوامل سازمان اطلاعات نفوذ زیادی دارد،در تظاهرات سلطنت طلبان با پرچم های شیر و خورشید و عکسهای رضا پهلوی ،پولهاش از کجا میاد؟ایاب و ذهاب تظاهرکنندگان را می پرداخت میکنه؟.متاسفانه تشکیلات سلطنت طلبان خیلی گله ،گشاده ،کنترلی احتمالا نیست هر کسی میتونه نقش "رهبر"را بازی کنه.متاسفانه سیاست مدارنی چون مرحوم داریوش فروهر،اهی و.، اصلا نقشی در سیاست گذاری رضا پهلوی ن دارند
Arian Amiri
چقدر خوبه که انسانها قبل از مطرح کردن موضوعی روی آن فکر کنند این خانم یاسمین پهلوی با بیان چنین مواردی خیلی به آقای رضا پهلوی ضربه زده و چهره بدی در جامعه از خود به جا گذاشته ایشان چه خوب است ابتدا مقداری آگاهی سیاسی خود را بالا به برند و بعد در رابطه با مسائل سیاسی ایران نظر بدهند چونکه آقای هویدا اصلأ راست افراطی نبودند و برعکس قربانی راست گراهای افراطی شدند
عباس میلانی در دانشنامه ایرانیکا مینویسد:
که در جلسه دوم محاکمه هویدا، بعد از خواندن رأی هیئت منصفه توسط خلخالی، هنگامی که هویدا و مأموران در حال خروج به سمت حیاط بودند، یکی از همراهان هویدا با استفاده از کلت، دو گلوله به او شلیک کرد. مرگ هویدا میتوانست دردناک و کند باشد. از اینرو هویدا از یکی از مأموران خواست تا کارش را یکسره کند؛ و آن مرد هم پذیرفت و سومین گلوله را در سر هویدا شلیک کرد.[۲۶] میلانی در کتاب ایرانیان نامدار با این تفاوت روایت را تکرار میکند: «برخی میگویند که خلخالی به هویدا تیراندازی کرد، درحالی که بقیه آخوندی به نام غفاری را گناهکار اعلام میکنند.»[
متن دفاعیه هویدا در روزنامه اطلاعات
ابراهیم یزدی مرگ هویدا را اینگونه روایت میکند: «زمانی که محاکمه مرحوم هویدا در زندان قصر شروع شد ومی خواست بگوید در دوران ۱۴ ساله زمامداری نخستوزیری شاه چه اتفاقاتی افتاد و خاطرات خود را بیان کند، پس از این که جلسه دادگاه تنفس داده میشود و هویدا به راهرو میآید، یکی از آقایان روحانی که آنجا بوده و من مایل نیستم اسم ببرم، در راهرو با هفت تیر کمری خود هویدا را میکشد و زمانی به خلخالی خبر میدهند که کار از کار گذشته بودهاست. هویدا را میبرند روی صندلی مینشانند و عکس میگیرند و حکم اعدامش را قرائت میکنند و سپس او را اعدام میکنند؛ ولی در واقع او را قبل از اعدام کشته بودند.»[۲۸]
اصغر رخ صفت، رئیس وقت زندان قصر در این باره میگوید: «در آن دوره آقای هادی غفاری بدون آنکه مسئولیتی داشته باشد، به زندان قصر رفت و آمد داشت؛ متهم میبرد و میآورد. اسلحه میبرد و میآورد. در روز دادگاه هویدا که او را به حیاط پشت زندان برده بودند و هادی غفاری با یک تیر هویدا را پیش از اعلان حکم کشته بود، یادم است وقتی صدای تیر در یکوقت غیر متناسب آمد، بسیار ترسیدم. وقتی سمت صدای تیر رفتم، فهمیدم آقای غفاری هویدا را کشتهاست!» به گفته ابوالفضل حکیمی، نماینده مردمی حاضر در دادگاه هویدا: «مدتی که گذشت، تنفس دادند و هویدا را از در پشتی دادگاه خارج کردند. من به دنبال ایشان رفتم. هویدا را از پلهها پایین برده بودند. آن بخش از ساختمان زندان قصر یک حیاط کوچک بود که در انتهایش دو اتاق شبیه سلول انفرادی وجود داشت. ناگهان از سمت سلولها صدای گلوله آمد. لحظاتی بعد آقای خلخالی و آقای غفاری از آن اتاق خارج شدند. آقای غفاری یک کلت کمری در دست داشت و خلخالی با سرزنش به او میگفت: «دستت چرا میلرزید؟» فهمیدم هویدا را کشتهاند.»[۲۹]
هادی غفاری در پاسخ به یک دانشجوی بسیجی دانشگاه شیراز گفت که هویدا را ترور نکردهاست و این دروغ، اتهامی است که عباس میلانی مطرح کردهاست. در ادامه میگوید: «اما برای من سؤال است ببینید جریان اصولگرایی به کجا رسیدهاست که شما به اعدام یک جنایتکار فاسد که ۱۳ سال خون مردم را در شیشه کرده بود اعتراض میکنید اما از اعدام یک سید مظلوم (میرحسین موسوی) دفاع میکنید؟»[۳۰] او در جای دیگر قتل هویدا را انکار کرد و عباس میلانی را فرد «کمشرف» خوانده که «هیچ اطلاعی از داخل کشور نداشته و صرفاً داستانسرایی کردهاست.»[۳۱]
عباس میلانی در کتاب «معمای هویدا» یا ابوالهول ایرانی چنین روایتی از چگونگی مرگ هویدا را بازگو میکند. به نقل از این کتاب:
«به محض آنکه پای هویدا به حیاط رسید، یکی از کسانی که در پشت سرش میآمد هفت تیری به دست گرفت و گلوی هویدا را نشانه رفت و دو تیر خالی کرد (در ترجمه فارسی که در ایران به چاپ رسیده نام هادی غفاری حذف شدهاست). هویدا به زمین افتاد و خون از رگ گردنش فواره میزد… هویدا که میدانست زخمی مهلک برداشته به شخصی به نام «کریمی» که در صف همراهان خلخالی بود رو کرد و به تمنا خواست که جانش را بستاند. کریمی هم، ظاهراً از سر لطف، هفت تیر را به دست گرفت و تیر خلاصی بر جمجمهٔ هویدا زد[۳۲]
دکتر فرشته انشاء میگوید که خودش جسد را دیده و جای دو گلوله بر گردن و یکی بر شقیقه وجود داشتهاست. همچنین یکی از پزشکان قانونی به وی گفته که گلولهها از فاصله زیاد شلیک شده و در نتیجه این یک اعدام بودهاست.[۳۳] ظاهراً یک نوار که گفته میشده ویدیویی از این اعدام محرمانه است و به وسیله روزنامهنگاری که اکنون ساکن فرانسه است گرفته شدهاست و دکتر انشا تلاش فراوانی کرده تا نسخه ای از آن را خریداری کند اما موفق نشد.[۳۴]
در مورد محل دفن امیرعباس هویدا هم، روایت عباس میلانی در کتاب معمای هویدا میگوید:
«دکتر گرمان (دکتر پزشکی قانونی) میگفت: دو راه حل پیشنهاد میکنم، میتوانم جسد را بسوزانم … یا جسد را مدتی در سردخانه پزشکی قانونی، در جایی امن، حفظ کنم و وقتی آبها از آسیاب افتاد، با شما (دکتر فرشته انشاء) تماس خواهم گرفت … جسد هویدا به راستی سه ماه در سردخانه ماند … بعد از این مدت دکتر گرمان با خانوادهٔ انشاء تماس گرفت و از آنها خواست که برای بردن جسد مراجعه کنند … خانوادهٔ انشاء مراسم کفن و دفن را به سرعت انجام دادند … چند ماه بعد بالاخره سنگی بر گور هویدا گذاشتند. تازه در آن زمان هم نام واقعی اش را بر سنگ ننوشتند و تنها به اشارهٔ غیر مستقیم به هویت کسی که آن جا در خاک خفته بسنده کردهاند»[۳۵][۳۶] فرشته انشاء استاد وقت دانشگاه تهران و از نزدیکان هویدا در گفتگویی که اسفند سال ۱۳۶۴ با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد انجام داد بیان کرد پیکر هویدا سه ماه پس از مرگ، در بهشتزهرا در مقبرهای که نشانهای دارد دفن شدهاست.[۳۷]
سایت دیدهبان ایران؛ به نقل از عبدالله عبدی (تاریخپژوه) در گزارشی نوشت؛ ماجرای زندگی و مرگ امیرعباس ممدوح که بعد ها نام خانوادگیاش را به هویدا تغییر داد، همواره یکی از پر بحث ترین موارد تاریخ معاصر ایران است.بعضی ها او را خادم و برخی او را خائن میدانند. در این یادداشت بدون هیچگونه قضاوت درباره خدمت یا خیانت ایشان، کنکاشی درمورد محل دفن او انجام دادم که بر اساس خاطرات و مستندات موجود است. هرچند باید گفت این مطلب با همه مستندات متقن نیاز به اثبات و تایید رسمی دارد و نمیتوانم بگویم این محل، صد در صد محل دفن امیرعباس هویداست. بنابراین تنها بنا دارم بگویم با مطالعه تاریخ و کنار هم قرار دادن تکه های پازل میتوان به نتایج جدیدی دست یازید. اگر بخوانیم و عبرت بگیریم. آن چه در خاطرات خانم فرشته انشاء از بستگان آقای هویدا و پزشک مخصوص ایشان در دوران بازداشت او ذکر شده:
![](/sites/default/files/styles/max_325x325/public/2024-07/amir-abbas_hoveyda_and_leila_emami.jpg?itok=mpqXq1Ay)
۱- برای دفن ایشان به مشکل برخوردیم چون مقبره خانوادگی ایشان به مستراح تبدیل شده بود.
۲- در روزهای قبل، حین مراسم تدفین برخی دیگر، جسدها را بیرون آوردند، نگرانی این بود که این فاجعه پیش بیاید.
خود آن افراد (انقلابیون) شایعه کردند که جسد هویدا را خانواده اش به فرانسه بردند و آنجا دفن کردند.
۳- او را در بهشت زهرا دفن کردند.
۴- محل دفن هویدا نشانه دارد.
۵- جسد هویدا سه ماه در سردخانه مانده است.
۶- بر قبر هویدا سنگ قبری گذاشتند.
۷- نام واقعی اش را بر سنگ ننوشتند و تنها به اشارهٔ غیر مستقیم به هویت کسی که آن جا در خاک خفته بسنده کرده اند.
۸- تاریخ مرگ او ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ هست.
۹- روز دفن هویدا، روز بعثت پیامبر اسلام بوده است
با مستندات موجود کافیست تاریخ مبعث پیامبر در سال ۵۸ را پیدا کنیم که تبدیل تاریخ قمری به شمسی کار سختی هم نیست. ۳۱ خرداد ۱۳۵۸ تاریخ مبعث پیامبر اسلام در آن سال است.
بنابراین تاریخ دفن امیرعباس هویدا ۳۱ خرداد ۱۳۵۸ است.
با یک جستجوی ساده در وب سایت سازمان بهشت زهرا میشود به آمار دسترسی داشت و تحلیل کرد. در روز ۳۱ خرداد تعداد ۶۲ فوتی که ۳۶ نفر آن مرد بودند و در روز یک تیرماه تعداد ۱۱۱ فوتی ثبت شده که ۵۹ نفر از آن مرد بودند. بنابر این ما باید نام آقای هویدا را از بین ۹۵ فوتی مرد رمز گشایی کنیم.
با توجه به نشان دار بودن قبر هویدا باید دنبال نشانه بود. عباس یا امیر باید از نشانه های باشد. چون نام هویدا در آن روزگار خودش به تنهایی عامل جرم بود. با محدود کردن دایره جستجو به های کوچک عباس و امیر تنها ۳ متوفی با نام عباس به چشم می خورد. کد بعدی که به رمز گشایی کمک میکند، نام پدر هویداست، یعنی حبیب اله. و این کد آخر ما را یک راست می برد به نامی عجیب در بین اسامی مندرج در وب سایت رسمی سازمان بهشت زهرا. حاج عباس واحد حبیب اله. تاریخ دفن یکم تیر ماه ۱۳۵۸ شماره ردیف و قطعه، ۸۲-۴۹-۳۷.
از یکی از دوستانم خواهش کردم با نشانی ردیف و قطعه مذکور، محل قبر آن را پیدا کند و برایم عکسی از روی آن بفرستد. پس از ارسال عکس از سنگ قبر درنگاه نخست حیرت انگیز بود. همه چیز حکایت از محل دفن هویدا دارد.
سنگ قبر را بررسی کنیم:
نام: حاج آقا عباس وحداد
فرزند: حبیب اله مطابق با نام پدر هویدا
تولد: ۱۲۹۷ مطابق با تاریخ تولد هویدا
وفات: ۵۸/۳/۳۱ مطابق با تاریخ تحویل جسد و دفن
بجز بخشی از نام همه چیز با مشخصات هویدا تطبیق دارد. تنها تفاوت سنگ قبر، فامیلی وحداد هست که از طبق گفته های خانم انشاء نام واقعی او را بر سنگ قبرش ننوشته اند. الباقی تمامی اطلاعات مطابق هویت هویداست.
اسم، تاریخ تولد، نام پدر، تاریخ فوت(که البته تاریخ دفن و تحویل جسد هست) شعر روی سنگ قبر و قطعه دفن همگی نشان دهنده دفن امیرعباس هویدا در بهشت زهرای تهران است.
نکته جالب این است که بر روی سنگ قبر پیش از نامش حاج آقا و در سایت سازمان بهشت زهرا؛ حاج عباس درج شده است.
مساله جالب دیگر اینکه اگه به سنگ قبرهای متداول دقت کنید همه آنها نوشته ای دارد مبنی بر آرامگاه پدری مهربان، ارامگاه همسری دلسوز و … اما چون هویدا همسر و فرزندی در زمان مرگ نداشت ازین عبارات استفاده نشده است. بنابراین پژوهش امیرعباس هویدا در اسرائیل دفن نشده است.
منابع:
کتاب معمای هویدا نوشته دکتر عباس میلانی صفحات صفحات ۴۶۵ - ۴۶۶ - ۴۶۷ - ۴۶۸
مصاحبه خانم فرشته انشاء با حبیب اله لاجوردی در پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد
سایت سازمان بهشت زهرا
کتابها
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید