Skip to main content

جناب فرانافکنی سلام، از توجه

جناب فرانافکنی سلام، از توجه
بهنام چنگائی

جناب فرانافکنی سلام، از توجه شما به مقاله و نقد سوژه آن متشکرم.
دوست گرامی بدانید که من آقای محسن کدیور، همراهان و همرایان او را می شناسم. بهتر است بگویم: من با دیدگاه های رنگین طیف های رفرمیستِ ملی مذهبی و با نقدهای آنها به بنیادگرائی شیعی و سنی آشنائی دارم که گفت و شنود پیرامون آن بیرون از فضای این مقاله است. نقد من به قوانین بنیادی قضا اسلامیِ عملا موجود و تجربه شده است که وجوه مشترک فجایع آنرا می توان بسادگی در هردو الگوی حاکمیت ولائی شیعی ـ خلافتی سنی دید.

اما اینکه آنها " طیف ملی و ملی مذهبی های رفرمیست" می خواهند و شاید روزی بتوانند عامل رفرماسیون مذهبی "شیعه و سنی» در ایران شوند" و همزمان در صف سکولاریسم و پلورالیسم ایستاده و جسورانه تن به نقد قضای اسلامی داده و حکم به جدائی "دین از دولت" می دهند؛ این بتنهائی برای امروز و فردا موضعی درست، و اقدام آتی آن شایسته ارجگذاری ست.

آری نقد بنیادگرائی، امر ضروری و پسندیده ای ست که این طیف های مذهبی رانده شده از قدرت می باید، برای جبران مافات اخلاقی و همکاری های خونین گذشته خویش با رژیم بسیار شفاف و ریشه ای کارکنند، و در پیشگاه ستمزدگان و غارتشدگان امامتی، راهکارهای نظری و عملی و بنیادی سزاواری انجام دهند، تا اعتبار فرریخته ی آزادی عقیده و وجدان را تضمین کرده و در عرصه شعور شناسی انسانی، رابط میان سنتی ها و بیادگراها شده و به ترویج اندیشه ورزی و تحول قوانین انسانمدارانه، حقوقی و بشری یاری رسانده و به گسترش برابری ها و زدودن تبعیض ها خدمت غیرایدئولوژیک مذهبی کنند.

به امید آن و یافتن و داشتن فضای سالم داد و سند خردگرائی و سپاس از شما!