Skip to main content

سالام - من این مقاله آقای

سالام - من این مقاله آقای
Anonymous

سالام - من این مقاله آقای دنیزایشچی،را یک گام به پیش برای ایشان دانسته،میتوانم حدس بزنم که ایشان راه ترقی دگرش در تفکرخود را پیش گرفته است،
ازطرفی نیز هنوز دغدغه تفکری را دارد که نگران از ضعیف شدنش را در درون چپ می کند.
یعنی هنوز در روی طناب پل صراط بوده نمی داند میتواند ازآن عبورکنند یانه،
نگاهش گذشتن است،ترس دارد که این چپ سرنوشتش چه میشود؟
نمی تواند،درک کند که چپی که ایشان توقع لیدری اش ،را داشت
دیگر نیست،
نمی تواند درک کند،که فداییان ازهم پاشیده است،
چون که دیگر سرانش تبدیل به پان ایرانیسم و پان فارس بسم تمامیت خواه شده است،
نمی تواند،این را ببیند،که چپ ازنوع ایرانی که مخلوطی از استالینیسم و ناسیونالیسم بوده دیگر وجه هه ایی دربین ملل ندارند،
وقتی یک گروه سیاسی نتواند از موقعیت واز رخدادهای محلی و منطقه ایی حتی جهانی تحلیلی درست داشته نطردهد،دیگر مرده حساب میشود.
چپ ایران

در واقع پیرو حزب کمونیست اتحاد جماهیرشوروی بوده است،
که از بالا دیکته میشده است.

باید پذیرفت که پس از فرو پاشی چپ ایران هم ازهم پاشید.
چپ ایران پس از سردر گمی در اغلب چپ به سوسیال ناسیونالیسم تبدیل شد،
آقای دنیزایشچی،باید موضع گیری چپ ها را درانتخابات،در اتفاقات داخلی ،در مورد سرکوب هویت طلبان،در حمایت از
پ ک ک،درنهایت از کورد ها درمقابل تورکیه،را میدید،
که دیر جنبید،
البته دوستان همنشین ایشان و یا منابع خبری،مطالعاتی،نیز
دراین دیر بیدار شدنها دخیل هستند،
جریان موسوی،جریان،رفسنجانی،جریان روحانی مسائل کوچکی
از مسائل بزرگی هستند ،که قبلا ها باید دیده میشد.