Skip to main content

جناب یارادیجیلیق

جناب یارادیجیلیق
یونس شاملی

جناب یارادیجیلیق
پرداختن به پرسشهای شما در حوصله کامئنت های اینجا نمی گنجد. و از طرفی بخشی از پرسشهایتان بسیار بحث برانگیز و شاید بشود گفت جنجال آفرین است. اما میشود با دقت به آنها پرداخت. اگر بتوانیم به پرسش اولتان بصورت خلاصه در اینجا بپردازیم بایستی بگویم که متلاشی شدن کشورها، بویژه کشورها کثیرالملله حادثه غیرمنتظره ایی نیست. اتحاد شوروی سابق، یوگسلاوی سابق، چکسلواکی سابق، حتی عراق، سوریه و حتی افغانستان را میتوان کشورهایی در حال فروپاشی به حساب آورد. سناریوهایی مثل سوریه و افغانستان و آنچه که در عراق بوقوع پیوست راهبرد دیگری در سیاستهای قدرتهای جهانی گشود. این راهبرد رهبران کشورهای قدرتمند را در برخورد با کشورهای فقیر و استبداد زده محتاط تر کر و به دولتهای استبدادی برای ماندن در قدرت اطمینان بخشید. اشغال نظامی خارجی جای خود را به جدل و جنگ های درونی در این کشورها داد. چرا که تجربه

عراق و افغانستان نشان داد که عدم وجود اوتوریته کافی دولتها امکان اداره این کشورها صرفا با تکیه بر انتخابات غیرممکن است. بنابراین تغییر دولت ها از بالا عملا به فلاکت جدید راه باز کرد که در آن هم مردم بی گناه قربانی میشوند و هم کشور بسوی جنگ داخلی و ویرانی سوق داده میشود. یکی از نتایج ناگوار سیاست اشغال نظام از سوی قدرتهای امپریالیستی روان شدن سیل مهاجرین به کشورهای غربی بود. سیلی که خود به بحرانهایی در این کشورها بدل شد و این روند همچنان ادامه دارد...

بنابراین فروپاشی کشور ایران نیز با تجمع قدرتهای بزرگ جهانی و واکنش و عملکرد جنبش های سیاسی مختلف میتواند همان فاجعه و فلاکت را بر کشور مستولی کند. اما دست اندکاران سیاست در جنبش های سیاسی مخالفین جمهوری اسلامی بایستی درایت بیشتری بخرج دهند، بایستی به اتحاد و نزدیکی جنبشهای سیاسی در مناطق مختلف کشور توجه و دقت بیشتری بکنند. انکار و حذف هر کدام از این جنبش ها به همان اندازه میتواند به بحرانهای ناشناخته ایی راه باز کند.

به نظرم جنبش دمکراسی خواه مرکز با جنبش های ملی و دمکراسی خواه پیرامون بایستی ارتباط تنگاتنگی داشته باشند و با همدیگر به فردای بعد از جمهوری اسلامی بیاندیشند. تجربه همکاری داشته باشند. به همدیگر اعتماد کنند و به تناسب گرایشات فکریشان تحول در عرصی سیاسی را برای ایران باز کنند. وگر نه مقاوتهای گروههای مرکزگرا و همسویی با جمهوری اسلامی میتواند کشور را بسوی فروپاشی ببرد. این یک بحث بسیار وسیعی است. گرایشات راست جامعه سیاسی فارسی این بحث را جدی نمیگیرند. چون از اهمیت آن خبر ندارند. چون گرفتار افراط گرایی ناسیونالیستی هستند. اما امید و استعدادی به همدلی در میان جنبش های سیاسی با تمایلات چپ دمکرات و عدالت در مرکز وجود دارد.... نتیجه روندی که فوقا به آن اشاره میکنم را میتوان در پرسه رسد کرد...

پاسخ به بقیه پرسشها شما را به زمان دیگر محول میکنیم...