Skip to main content

مبارزه بحق مسلحانه علیه

مبارزه بحق مسلحانه علیه
Anonymous

مبارزه بحق مسلحانه علیه دیکتاتوری شاه و سپس جمهوری شیخ را به تروریسم نسبت دادن , نه تنها بی انصافی است , بلکه به یقین با غرض و مرض سیاسی همراه است. مبارزه مسلحانه در هر دیکتاتوری خون ریزی که اساس کار و بنیان اش را بر سرکوب ,شکنجه و کشتار مبارزین و دگر اندیشان گذاشته, عطف به تمامی داده های بین المللی بویژه منشور جهانی حقوق بشر حق است. حال آقای کیانوش را خوش آیند باشد یا نه. این در واقعیت مقاومت علیه دیکتاتورها هیچ تغییری ایجاد نمی کند.
درثانی حضرات مثل اینکه فراموش کرده اند که این دژخیمان خمینی و ساواک آریامهری بودند که مبارزه مسلحانه را به مبارزین و جوانان میهن امان تحمیل کردند. اگر شرایط را برای فضای باز سیاسی , بدون هرگون سرکوب و خون ریزی باز می گذاشتند و اگر دسته دسته جوانان ما را شکنجه و اعدام نمی کردند و به محیطی دمکراتیک تن می دادند , صد البته هیج انسان عاقل , چه رسد به انقلابیون

جان برکف دست به سلاح نمی بردند. نیروهای پیش تاز و نه جریانات اپورتون که مثل بید با هر بادی به حرکت در می آیند, نیاز به نوشتن نسخه برای مبارزه انقلابی ندارند. شرائط را دیکتاتور ها بر مردم تحمیل می کنند. تا تاریخ بوده , انسان به دنبال حریت بوده و خواهد بود. جوهر انسانیت با آزادی گره خورده و تا زمانیکه دیکتاتوری به مقوله آزادی تن ندهند و به خواست مردم تمکین نکنند , هرگونه و هر شیوه مبارزاتی حق است. در زمان صدر مشروطه و مبارزه بحق ستارخان و باقرخان تا جنبش جنگل و گسان خان در خراسان و تا حنبش کردستان و سپس در زمان شاه تا به امروز درب به همین پاشنه خواهد چرخید. شکست دکتر مصدق که به یقین ضربه بزرگی به جنبش نوین مردم ایران علیه دیکتاتوی هار اریامهری بود , به همین دلیل صورت گرفت. مصدق مردمی بود , ملی بود و ازاد اندیش , اما ارتجاع و اتسعمار و دربار هار و افسارگسیخته و دارای سازماندهی. از تاریخ نوین ایرن بسیاری از نیروها و جریانات سیاسی درس عبرت گرفتند و برآن شدند تا به هیج روباه مکاری , در هر لباس که می خواهد باشد ,اعتماد نکنند. درود برآنان که به ذلت تن ندادند و برای ازادی ایران ومردم جان عزیزیشان را راه گشای آزادی کردند.