Skip to main content

1-تبریز همیشه زخمی، همیشه

1-تبریز همیشه زخمی، همیشه
آ. ائلیار

1-تبریز همیشه زخمی، همیشه دردمند، اما همیشه سرفراز بیش از 20 سال در اشغال عثمالی ها بود. برای تصرف شهر از همه سوی به آن هجوم آورده و روزها و هفته ها مدام حلقه ی محاصره را تنگ تر و تنگ تر نمودند تا وارد شهر شدند. در این محاصره و اشغال بسیاری از کودکان و زنان و جوانان و پیران که از خانه و شهر خود دفاع میکردند از دم تیز گذشتند. چه بسیار زنها که مورد تجاوز قرار گرفته و خود کشی کردند. اشغال گران عثمانی بیش از 20 سال در خانه ی مردم تبریز خوردند و خوابیدند و تجاوز کردند و کشتند و ستم نمودند. اما بعد از 20 سال مردم شهر متجاوزان را که حالا دیگر ، صاحب زن و بچه و خویش بودند با تیر و تبر و شمشیر و لگد بیرون انداختند و حساب خود را با متجاوزان پاک نمودند.
این وقایع در تاریخ نه پاک شدنی ست و نه فراموشی پذیر.

2- جنگ چالدران را عثمانی ها با تجاوز به سرزمینهای آذربایجان به شاه اسماعیل تحمیل کردند . و چه خونها که نریختند و چه جوانان برومندی که در دشت چالدران به خاک نیافتادند. من این دشت را گشته ام و هنوز هم آثار تیرها در آن یافت میشود.
3- در حکومت ملی آذربایجان که عثمانی ها باز به طرف آذربایجان چشم درانده بودند پیشه وری بزرگ هشدار داد که « از آذربایجان چیزی به افندی ها نمی ماسد» و حساب را کف دستشان گذاشت.

4-این سه فاکت تاریخی مسئله آذربایجان را با عثمانی ها حل کرده است. آذربایجان جای استعمار کهنه و نو عثمانی نیست.
کسانی که خود را دانسته و ندانسته به تبلیغات چی عثمانی ها تبدیل کرده اند فاقد روح و معنویت آذربایجانی هستند.اینان خدمتکار استعمار نو نئوعثمانیزم اند. و جایی در میان آذربایجانی هایی که برای کسب حقوق مردم خود تلاش میکنند ندارند. خدمه ی عثمانی ها را نتوان آذربایجانی نامید. اینان روح خود را در اختیار اشغالگران عثمانی گذاشته اند. که اکنون پروژه ی نواستعماری خود را بر اساس تئوری های داوداغلو در کتاب «عمق استراتژیک» دنبال میکنند.
این پروژه مانند حملات اشغالگرانه ی قدیم برپایه ی ایده های واهی و خیالات مالاخولیایی قرار دارد و چیزی جز شکست نصیب استعمارگران نو نمیکند. عثمانی پرستان بهتر است بدانند که آذربایجان مثل اقلیم علی اوف به باغچه ی نئوعثمانیست ها تبدیل نمیشود . پروژه ی نئو عثمانیزم در آذربایجان افکار کودکانه ایست که جایی برای طرح ندارد و صد تا داود اوغلو هم نمی توانند آنرا طرح کنند.
تبریز نه باغچه ی آنکارا میشود و نه به اشغال عثمانیستها در میاید.

بفرمایید تاریخ تبریز را کندوکاو کنید، بفرمایید کتاب داود اوغلو را بخوانید و جولان نئوعثمانیست ها را در جمهوری آذربایجان تحقیق کنید. بعد خود را به تبلیغاتی چی اشغالگران تاریخی آذربایجان مبدل سازید.
در قرن بیست یکم انسان خردمند « سوی چی = نسب و نژادگرا» میشود و از « خون اصیل» حرف میزند و طرفداری میکند و خود را در اختیار سیاست «سوی چی» ها قرار میدهد؟
در حالی که ما خود قربانیان جنایت علیه بشریت « سوی چی» های شونیسم هستیم؟
خیال میکنید این سیاستها و افکار ضد انسانی جایی در آذربایجان دارد سخت در اشتباهید.
«تاریخ اندیشه و تفکر» در آذربایجان، جایی برای این علفهای هرز نگذاشته است که بمانند و نمیگذارد.