Skip to main content

آلفرد روزنبرگ (۱۸۹۳ تالين،

آلفرد روزنبرگ (۱۸۹۳ تالين،
سازاخ

آلفرد روزنبرگ (۱۸۹۳ تالين، روسيه-۱۹۴۵ نورنبرگ آلمان) معلم آدولف هیتلر و پدر مسلم نازيسم و SC TABA ايدئولوگ شماره ۱ آلمان نازي بود. وي جزو افراد معدودي بود كه در دادگاه رسيدگي به جنايات نازيسم در نورنبرگ محاكمه و محكوم به اعدام شد. محكوميت وي اما نه بخاطر توليدات ايدئولوژيك وي، بلكه بخاطر مسئوليتهاي اجرايي وي در دستگاه اجرايي هيتلر بود. چنانچه وي مثل آندرش رتزيوس و گوستاو رتزيوس (پدر و پسر سوئدي، مخترعين و مبلغين "بيولوژي نژادشناسانه") تنها در ساحت "نظريه" به كار پروردن و تبليغ نازيسم پرداخته بود، طبق قوانين آنروز (و امروز) ازنظر حقوقي، جرمي متوجه او نبود و نيست.
كارهاي فكري آقای ناصر کرمی بي هيچ اغراقي، از هر جهت شبيه كار آلفرد روزنبرگ در پر و بال دادن به ايدئولوژي پانپارسیسم است. ايران امروز، مثل آلمان بعد از جنگ جهاني اول، دچار يك خلاء فكري و آرماني است.

ورشكستگي اقتصادي و سياسي نظام جمهوري اسلامي مقارن زماني است كه ايدئولوژيهاي رهايي بخش سنتي (مثل اسلام و كمونيسم) هيچ فروغي ندارند.
پروژه پر ابهام ايدئولوژيك "پارسی" آقای ناصر کرمی را، بايد در چنين كانتكستي ديد. امروز هيچ نسخه آماده برخوردار از اقبال عام و خاص براي خوشبختي (دقيق تر: نجات از بدبختي امروزين) كشوري بنام ايران، در دست نيست و ناكامي هاي مكرر چهار پروژه بعد از پايان جنگ، يعني رفسنجاني (سازندگي)، خاتمي، احمدي نژاد و روحاني؛ فضاي سنگيني از نااميدي را بر افكار عمومي ايران، حاكم كرده است. چنين فقري از نظر وجود ايدئولوژيها و پروژه هاي رهايي بخش (ولو پوپولسيتي) بهترين زمينه ظهور پيامبران كاذبي از نوع آلفرد روزنبرگ و آقای ناصر کرمی است. آقای ناصر کرمی با استفاده از تكنيكهاي شناخته شده پوپوليسم سرگرم ساختن امامزاده اي حول محور مردمان ساکن جغرافیای پارسه (پارسی ها) است، و طبق معمول با کینه توزی به ملت ترک و عرب، سخنان خود را اینچنین شروع می کند، در ایران امروز حکومت در دست مردمان تُرک آذربایجانی است، که گذار به دمکراسی و برقراری حقوق شهروندی و برابری در حقوق قومی و ملّی در عرصه های سیاسی و اقتصادی را مسدود کرده است، مردمان ساکن جغرافیای پارسه (پارسی ها) مانند سایر مردمان و اقوام دیگر تحت فشار چند گانه است، راه اصلی مبارزه برای برکناری نظام جمهوری اسلامی و استراتژی جایگزینی دمکراسی در ایران خلع سلاح کردن این دو گروه از مردمان در ایران است، هر گونه شعار و روش دیگر مانند گذشته خطاست، پس آقای کرمی، با این حساب، بنظر شما بعد برکناری رژیم، راه اندازی آشویتس پست مدرنیستی سکولار دمکراتیک، برای پاکسازی نژاد ترک و عرب برای رسیدن به دمکراسی و برای برقراری ایرانی پارسی، پرسه در آینده ضروری است؟؟