Skip to main content

مشکل این جناب،

مشکل این جناب،
آ. ائلیار

مشکل این جناب،
«فرهنگ تجاوزگری» ست. که بدان دچار است، و در مجموع یک مشکل « اجتماعی-فرهنگی»ست در جامعه ما. ریشه ی این فرهنگ را باید با « تبر منطق» زد و خشکاند. وگرنه فردا در شرایط خلاء قدرت ، باید شاهد « تجاوز به زنان و یک نسل از کودکان بی پدر» باشیم. و همینطور شاهد ستم بیشتر برزنان و کودکان.

طرح شدن موضوع « مادر فاحشه» از طرف این شخص، از این زاویه مورد توجه است که:
« عمل خصوصی» یک مادر ، هرچه باشد، مربوط به «کار سیاسی یا جرم» فرزندش نیست.
به خاطر «جرم فرزند» ، که ربطی به مادر ندارد، نمی توان به مادر اتهام زد یا به او فحاشی نمود و « فاحشه» اش خواند. با این بهانه که فرزند مجرم است و مثلا آدم کشته.

فرهنگ وحشیت، فرهنگ تجاوزگری:
در «فرهنگ چاله میدانی»، کسی با کسی مسئله داشته باشد، به مادران « فحش فاحشه» و مانند اینها نثار می کنند.
بر اساس همین «فرهنگ عهد وحشیت» اگر کسی جرمی مرتکب میشد ، اعضای خانواده ی او باید قصاص میشدند.و هنگامی که طرف امکان قصاص برایش ممکن نبود به « فحاشی اعضای خانواده» ی طرف مقابل می پراخت. و « مادر و خواهر و برادر» دشمن خود را به « فحشهای جنسی» مثلا « فاحشه و دیّوس» می بست.
واگر می توانست « گروه حمله و انتقامی» ترتیب دهد به محض پیروزی بر دشمن خود،نه تنها اعضای
خانواده ی دشمن را مورد تجاوز جنسی قرار میداد، بل حتی به افراد ایل و قوم او نیز تجاوز میکرد علاوه بر غارت اموال.

«فحش ناموسی»، از فرهنگ عهد وحشیت»، قصاص، تجاوزگری، گروگان گیری، نشأت میگیرد. کسی که این عمل را انجام میدهد ، دانسته و ندانسته دارای فرهنگ « عهد قصاص و حشیت و تجاوزگری»ست.
استعمال فرهنگ تجاوزگری، با فحش ناموسی آغاز میشود و به محض پیروزی بر دشمن به « عمل جنایت علیه بشریت» ختم میشود:

-ساواک به مبارزان فحش میداد ، بعد کسانی از آنان را مورد تجاوز جنسی قرار میداد. قربانیانش هنوز زنده اند. اهل سیاست اینان را می شناسند.
- ساواما، فحش داد و کهریزک درست کرد و به مردم تجاوز نمود. و افراد خانواده را به خاطر عمل فرزند مورد حبس و آزار قرارداد. قزبانیانش زنده اند.
- در اشغال آذربایجان هنگام حکومت دموکراتیک آذربایجان ، فرهنگ فحاشی تبدیل به « تجاوز جنسی» و ارضی شد. رخدادهای این عمل شنیع را بعد ها فرزندان آذربایجان بارها و بارها از پدران خود شنیده اند که شاهد ماجرا بودند.
---
این جناب ، همانطور که نوشته ، برای « فاحشه خواندن مادری» سندی ندارد، ولی ادعای خود را «واقعیت» میداند. یعنی « توهم» خود را « واقعیت» میشمارد. و « عوام گرایی» پیشه کرده.
این عنصری ست از فرهنگ تجاوزگری که براساس « واقعیت پنداشتن توهمات» دست به تجاوزگری میزند و موجب « فجایع» میشود. این فرهنگ در جامعه ی ما وجود دارد و همانطور که قید شد باید ریشه اش را با منطق خشکاند.

در 57 در برابر اعدامها، از حق وجود «محاکم عادلانه» دفاع نشد و افراد بیگناه بسیاری نابود شدند.
اکنون اگر از «حق مادری بیگناه» دفاع نشود فردا باید « نسلی از زنان و کودکان مورد تجاوز قرار گرفته» داشته باشیم. عامل اصلی اینجا « مشکل اجتماعی-فرهنگی» ست؛ به نام « تجاوز گری».
مسئله اصلی اینجا نه مقاله، نه نویسنده، بل خود مشکل اجتماعی-فرهنگی تجاوزگری ست. که نخست با « فاحشه و دیوس» آغاز میشود. و شعارش « فحش بده-فحش بستون» می باشد.

فرهنگ چاله میدانی تهران، فرهنگ چاله میدانی لوس آنجلسی، فرهنگ ساواکی-ساوامایی و حزب الهی، و مانند اینها همه ماهیتا یکی هستند. سرشت آنها فحاشی و خشونت و کشتار و اشغال و تجاوزگری ست. تجاوز و اشغال ارضی و جنسی و جسمی و فردی و جمعی. تجاوز جنسی از تجاوز ارضی، تجاوز فردی از تجاوز جمعی، در عرصه اجتماعی و اوضاع آشفته از یکدیگر جدایی ناپذیراند.
ضرورت دارد ریشه ی این فرهنگ کنده شود. فرق نمیکند کجاباشد و مدافع اش کیها باشند.