Skip to main content

ادامه

ادامه
آ. ائلیار

ادامه
اینجا اراده ی جمعی یک واحد فدرال از برایند اراده های جمعی همه تشکلهای آن حاصل میشود.جهت اداره ی امور زندگی فردی و اجتماعی.و مسایل از«تشکل اولیه»،پایین،به بالا جریان دارند.و اختیارات میتوانند دوگونه باشد:قابل حل در تشکل اولیه،قابل حل در تشکل بالا.مثلا حل اختلاف خانواده در بین خود خانواده یا در انجمن خانواده و یا در دادگاه.و دیگر مسایل نیز.

تز اراده ی آزاد جمعی چه میگوید؟
میگوید همه ی امور غیر فردی را میتوان با اراده ی جمعی اداره کرد. توسط تشکل ها. که این تشکلها می توانند «دائمی و غیر دائمی»باشند. پارلمان قانون گذاری می تواند غیر دائمی باشد.قوانین تصویب شد نمایندگان به شغل و سر کار خود بر میگردند. باقی به عهده ی نهاد های اجرایی ست. ارتش میتواند غیر دائمی باشد، اما همه آموزش می بینند. کارهای اجرایی تخصصی لازم است دائمی باشند. در علم و تربیت و قضاوت و حفظ امنیت افراد جامعه.و غیره.

خلافهای جنایی رسیدگی میشود. مجرم تا حد ممکن « با کنترول» و بدون زندان تحت نظر قرار میگیرد.
فعالیت سیاسی قابل تشویق است و نکته ی مثبت. چه کسی با ایده و راه حلی موافق باشد و چه مخالف.جامعه نیازی به پلیس سیاسی ندارد.
این تز امور جامعه را به دوبخش « امر همگانی مانند سیاست و تخصصی مثل پزشکی و قضاوت» تقسیم میکند.
سیاست و اداره ی امور در رابطه با آن به امر همگانی تبدیل میشود و شغل سیاستمداری و نماینده ی دائمی حذف میشود.

عرصه تشکلها
تشکلها در همه عرصه های جامعه، محیط زیست، اقتصاد و تولید و خدمات و آموزش و غیره و در کل در همه ی گوشه های جامعه به صورت « داوطلبانه و آزاد» در مواردی با ثبت نام رسمی و در موارد دیگر بدون ثبت نام، میتوانند شکل گیرند. و از اختیارات مشخصی برخورار شده و کار کنند.

عدم دولت

آنچه تا اینجا گفته شد قسمتی از نظام «بدون دولت » ، دولت به معنی رایج، را که بر اساس « اراده ی آزاد جمعی» تشکلها شکل میگیرد نشان میدهد. برای ادامه لازم است توجه را به نکات زیر جلب کنم:
نظامهای دولتی مهم که تاکنون بوده اند و تجربه کرده ایم:
1- دولت استبدادی و دیکتاتوری فردی
2- دولت یک حزبی یا چند حزبی
در هر دو نوع ، دولت ارگان تسلط و زور گویی و بخشاً کم و بیش خدمات بود.
در دولت مردمی یا جامعه ی بدون دولت، دولت فردی و دولت احزاب حذف میشوند. «نادولت»، اجرای اراده ی جمعی جامعه یا برایند اراده ی آزاد همه ی تشکلهای ی جامعه است که توسط خود آن تشکلها عمل میشود. در حقیقت نهادی به نام دولت وجود خارجی ندارد.

اداره ی امور سیاسی و نمایندگی، امر عمومی میشود و تنها کارهای تخصصی به تشکل های تخصصی سپرده میشوند. مانند امور دانشگاه، پزشکی، پلیس جنایی، اقتصاد ، فرهنگ و غیره.
تشکلهای تخصصی نیز در ارتباط با دیگر تشکلها به بررسی و اتخاذ تصمیمات می پردازند.و از پایین کنترول میشوند. مثلا تصمیمات اقتصادی بر اساس « نیازهای» جامعه در تولید و خدمات و وضع درآمد و کار و زندگی تولید کنندگان که از پایین توسط تشکلها منعکس میشود اتخاذ میگردد. و قابل کنترول از طرف آنهاست. و نهادهای اجرایی و قضاوت.
در کل کارها یا عمومی اند یا تخصصی. که کارهای تخصصی هم از طرف عموم کنترول میشوند.

احزاب
احزاب به عنوان تشکل سیاسی می توانند کار و فعالیت کنند . « روشنگری سیاسی، نقد سیاستها، دانش سیاست و تشکلها، دفاع از خواسته ها، و غیره » را می توانند انجام دهند. نهادهای روشنگری سیاسی باشند. اما نمایندگی و صاحب قدرت شدن، از آنها گرفته میشود. چرا که این کارها عمومی ست. و به عهده ی تشکلهای غیر حزبی قرار دارد.

مالکیت
زمین و آب و هوا و معادن و جنگلها و محیط زیست، در مالکیت عمومی ست. در آمد آنها نیز ثروت عمومی.
مالکیت های کوچک خصوصی و شخصی ست. مالکیت های بزرگ ، کارخانه های بزرگ و بنادر و غیره ، اموال عمومی. مقدار بزرگی و کوچکی را قانون باید معین کند.

رفاه
حداقل رفاه ، داشتن خانه، خوراک و پوشاک و بهداشت و کار ( یا حقوق بیکاری) و مانند اینها
و هزینه تحصیل در تمام مراحل، لازم است تأمین شود.

سمبل جامعه، تشکلها

در نظامهای دیکتاتوری یا چند حزبی، سمبل جامعه اشخاص اند و دولت و کابینه . و خارجیان هم با همین اشخاص و نهاد ها طرف میشوند. و هر وقت هم خارجیان خواستند در امور دیگران دخالت کنند ، یقه ی این ها را میگیرند.
در جامعه ی اراده ی جمعی،رهبر، سیاستمدار ، کابینه و دولت، نه در داخل و نه در ارتباط با خارج وجود ندارند. در داخل تنها تشکلها هستند و خارجیان هم با نمایندگان این تشکلها مذاکره میکنند.
مداخله گر خارجی مجبور است اینجا با « مجموع تشکلهای یک جامعه» در گیر شود . و خود را در برابر اراده ی یک جامعه قرار دهد و نه در برابر حزب و دولت و کابینه.
ادامه دارد