Skip to main content

با تشکر از آقای هدایت

با تشکر از آقای هدایت
Anonymous

با تشکر از آقای هدایت سلطانزاده که به موارد زیادی اشاره کردند و در هر موردی با رفراندوم و استقلال کردستان مخالفت کردند.
آقای سلطانزاده به ظلم و ستمهای وارد شده به کردها را ذکر کرده اند و گفتند که چپ ها همیشه پشتیبان حقوق کردها بوده اند. اما متاسفانه ایشان بعنوان چپ در 15 بند مقاله شان، هزار و یک دلیل آوردند تا اقبات کنند که کردها نباید از طریق رفراندوم درخواست استقلال و تشکیل دولت بدهند.
آقای سلطانزاده چنین تئوریزه میکنند که حق تعیین سرنوشت ملتها تنها بعنای استقلال و یا جدایی نیست. ایشان با جدایی مخالفت میکنند و میگویند چند هزار ملت در جهان هست و نباید آنها دولت و کشور داشته باشند. آقای هدایت میخواهند ملتهای تحت با دولتهای مرکزی شان بمانند. ایشان از کردها میخواهد که تحت حاکمیت دولت اسلامی و فاشیست عربی عراق بمانند. این ایده را در مورد کردهای ترکیه و سوریه را هم صادق میداند.
آقای

سلطانزاده بر این باور هستند که دیگر ستم ملی به کردها در عراق پایان یافته است و لزومی به تشکیل دولت و کشور ندارند. این ایده نشان میدهد که آقای سلطانزاده درک درستی از ستم ملی ندارند. ایشان ستم ملی را در عرصه فرهنگی می بینند و ستم اقتصادی و ستم سیاسی را از نظر دور می اندازند. آیا ملتی که توان برنامه ریزی اقتصادی کلان را نداشته باشد، ملتی که توان خرید و ساخت تسلیحات را ندارد، ملتی که نیروی هوایی ندارد ف ملتی که حق قراردادهای بزرگ را ندارد، ملتی که حق تصمیم گیری در مسائل جهانی در سازمان ملل ندارد، ملتی که حق چاپ پول را ندارد، ملتی که استقلال فکری و عملی یا اجرایی در زمینه های مختلف را نداشته باشد چگونه میتوان آنرا ملت تحت ستم ننامید. مارکس و حتی لنین که یا سوسیال شونیست سرسخت روسی بود بر این باور بودند که ستم ملی تنها با تشکیل دولت ملی و استقلال ملی رفع و برطرف میشود. چرا مارکس خواهان استقلال هند، لهستان و ایرلند بود؟ آیا دولت انگلیس و آلمان و روس فاشیست تر از دولت فاشیست اسلامی عراق و اسد در سوریه بودند؟
آقای هدایت انتقادهای درستی از بارزانی ها دارد اما هیچکدام از ضعفها نمی توانند دلیل و بهانه ای برای مخالفت با ایده اسقلال ملتی بشوند. تنها بارزانی نیست که استقلال میخواهدبلکه 93 درصد مردم کردستان استقلال میخواهند. آیا این ملت دیوانه شدند؟ کردها صد سال تجربه ظلم، فقر و کشتار ملت شان هستند حال شما چگونه میخواهید آنها با عربها مثل برادر در یک کشور بمانند. این است سیاست کمونیستی؟
فرق ایده و سیاست شما که خواهان عدم استقلال ملت تحت ستم هستند با سیاست ترکیه و ایران، سوریه و عراق چیست؟ آیا این تفکر در خدمت اشغالگران و استعمارگران فارس و تورک و عرب نیست؟ آیا شما در کنار 93 در از مردمی که به استقلال رای دادند قرار دارید یا نه؟ آیا شما واقعا فکر میکنید دولت فاشیست اسلامی عراق حقوق کردها را برای همیشه رعایت خواهد کرد؟ آیا تضمین می کنید که فردا حلبچه دیگری درست نکنند؟
خلاصه کنم. من صد در صد با اهداف مقاله که مخالفت با استقلال ملی ملتهای تحت ستم است و تبلیغ منفی در برابر ایده استقلال ملی میکنند شدیدا مخالفم و بر این باور هستم که این موضع کمونیستی در برابر یک ملت ستمدیده نمی باشد. این نوشته در ظاهر مدافع حقوق ابتدایی کردهاست اما عملا شونیستی است و خواهان این است که ملل استعمار زده همچنان در اسارت دولتهای مرکزی و ملل بالا دست بمانند. افکار مطرح شده اقای سلطانی کاملا بر ضد ملل تحت ستم کرد و حتی ملل تورک و عرب و بلوچ و تورکمن است.
ملت کرد به استقلال رای داد و با کامهای محکم بسوی استقلال ملی و پایان هر گونه ستم ملی پیش می تازد. مسعود بارزانی با سابقه طولانی جنایت و خیانت اکنون پرچمدار استقلال ملی و رهبر جنبش رهایی بخش ملی شده است و با جسارت در برابر مخالفان رفراندوم داخلی و خارجی ایستاد. او با این اقدام به گاندی و اسپارتاکوس تبدیل میشود و نامش در تاریخ مبارزات رهایی بخش و استقلال طلبانه کردها باقی خواهد ماند. چه خوب میشد رهبری جنبش رهایی بخش در دست کمونیستها میشد. اما کمونیستهای ما امروزه یا خوابیدند یا در خدمت شوونیسم ملت حاکم قرار گرفتند.
کمونیستها از استقلال کردستان دفاع میکنند. بدون قید و شرط و بدون دلیل و بهانه ، همین و بس